آینده اروپا- بدون کمک و حمایت آمریکا- به عقیده شماری از متفکران غربی
  • تیر 16, 1403 ساعت: ۱۴:۴۵
  • شناسه : 84987
    2
    نشریه فارن‌پالیسی در مطلبی درباره تحولات اخیر اروپا به عقیده شماری از متفکران غربی از جمله مارک لئونارد، کنستانزه استلزنمولر، ناتالی توچی، کارل بیلد، رابین نیبلت، رادوسلاو سیکورسکی و البته برخی دیگر از نویسندگان و ستون‌نویسان این نشریه درباره آینده قاره اروپا بدون کمک و حمایت آمریکا پرداخته است.
    پ
    پ

    در ۷۵ سال گذشته هیچ بلوکی در دنیا به اندازه اروپا با ایالات متحده آمریکا پیوند نداشته- که البته این پیوند اول از نیمه غربی این قاره از پایان جنگ جهانی دوم آغاز شد و بعد از آن هم پیوندهای فی‌مابین بعد از پایان جنگ سرد به نیمه شرقی اروپا نیز کشیده شد و این بخش از قاره اروپا هم گسترده‌ترین ارتباطات را در زمینه تجارت، تبادلات مالی و رونق سرمایه‌گذاری با آمریکا برقرار کرد. اروپا هم‌چنین از نظر دفاعی نیز اتکای زیادی به تعهد آهنین ارتش ایالات متحده دارد- که این تعهد در ائتلاف ۷۵ ساله ناتو تصریح شده است. در واقع ایالات متحده و اروپا همراه با چند کشور دیگر بخش اعظمی از آن نهادهایی را که تحت عنوان نظم غربی نامیده می‌شود، تشکیل می‌دهند. به بیانی دیگر اتحاد ایالات متحده و اروپا سنگ بنای سیستم جهانی دنیای امروز به شمار می‌آید.

    با این حال به نظر می‌رسد که دوران اتکای اروپا به ایالات متحده آمریکا در حال نزدیک شدن به نقطه پایان خود است. در واقع بی‌توجه به این که چه کسی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده در ماه نوامبر پیروز خواهد شد؛ در سال‌های اخیر توجه واشنگتن به پکن و اقیانوس هند و اقیانوس آرام- یا به عبارت بهتر به منطقه ایندو‌-پاسیفیک معطوف شده است. در صورت بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، کاهش تعهدات ایالات متحده آمریکا به ناتو دور از ذهن نخواهد بود- و البته حتی می‌توان پا از این هم فراتر گذاشت و خروج کامل آمریکا از این ائتلاف را هم تصور کرد؛ سناریویی که در اجلاس هفتاد و پنجمین سالگرد تشکیل اتحادیه ناتو در واشنگتن در ماه ژوئیه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

    این یعنی اروپا به زودی ناچار خواهد شد به تنهایی با تهدیدات خود روبرو شود. [در یکی دو سال گذشته] مسکو اولین جنگ بزرگ زمینی اروپا در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم را با هدف احیای امپراتوری بزرگ خود در دوران جنگ سرد- که شامل شماری از کشورهایی بود که در حال حاضر عضو اتحادیه اروپا محسوب می‌شوند- به راه انداخته است. اگر جنگ خاورمیانه به یک درگیری بزرگ‌تر تبدیل شود، این اتفاق به معنای ارسال موج جدیدی از مهاجران به اتحادیه اروپا خواهد بود. اروپا هم‌چنین تبدیل به صحنه‌ای برای رقابت ایالات متحده آمریکا و چین نیز شده است؛ و در عین حال جنگ روسیه و اوکراین نیز می‌تواند به عنوان اولین صحنه‌های رقابتی ارزیابی شود که بین دنیای غرب و بلوک جدید به رهبری چین- با هدف نابودی دنیای غرب- درگرفته است.

    مشکل بزرگ اروپایی‌ها- به اذعان و اعتراف بسیاری از رهبران و متفکران غربی- این است که آن‌ها عمدتاً آمادگی لازم برای حضور در عرصه این رقابت‌ها و درگیری‌های قدرت‌های بزرگ را ندارند. اتحادیه اروپا آشکارا برای اجتناب از جنگ در این قاره طراحی شده بود- و به نظر می‌رسد این واقعیت که اروپا بین سال‌های ۱۹۴۵ تا ۲۰۲۲ شاهد هیچ جنگ بزرگی نبود و در واقع در این ۷۷ سال یک صلح بسیار طولانی، بر اساس معیارهای تاریخی، در جریان بود، موفقیت این پروژه را ثابت می‌کند. با این حال نکته اصلی این‌جاست که در طول این مسیر [۷۷ ساله] اروپایی‌ها به این باور رسیدند که جنگ عملاً در جاهای دیگر دنیا نیز در حال ناپدید شدن است- و البته حتی اگر هم این باور درست نباشد، آمریکایی‌ها همیشه در این سال‌ها آن‌ها را از جنگ در امان نگه داشته بودند. در واقع همان‌طور که جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید؛ «تقریباً در تمام این سال‌ها انگار ماجرا به این شکل بوده که اروپایی‌ها گفته‌اند لطفاً برای جنگ با ایالات متحده تماس بگیرید»!

    در زمینه تئوری و در واقع روی کاغذ اتحادیه اروپا با جمعیت ۴۵۰ میلیون نفری اش خود یکی از بلوک‌های قدرت بزرگ جهان به شمار می‌آید. منطقه‌ای که مجموع تولید ناخالص داخلی‌اش حدود ۱۰ برابر بزرگ‌تر و بیشتر از روسیه است و در این میان تنها از ایالات متحده آمریکا کمتر است. بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا نیز- به خصوص آن‌هایی که از لحاظ جغرافیایی نزدیک به مرزهای روسیه هستند- دیدگاهی استراتژیک به جهان دارند. اما در کل، به رغم تمام این محاسن، اروپا نتوانسته منابع اقتصادی خود را به قدرت ژئوپلیتیکی تبدیل کند و مثلاً بتواند مسکو را به تنهایی تحت کنترل نگه دارد.

    نکته جالب این که این حس که تعطیلات طولانی‌مدت اروپا و غیبت این قاره از تحولات تاریخی دارد به نقطه پایان نزدیک می‌شود، در بیشتر پایتخت‌های اروپایی ملموس و محسوس است. پس از حمله سال ۲۰۲۲ روسیه به اوکراین، اولاف شولتز صدراعظم آلمان تغییر دوران را به صراحت اعلام کرد. امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه نیز هشدار داده که اگر اروپا به سرعت خود را با شرایط تطبیق ندهد، بی‌تردید نابود خواهد شد.

    بنابراین این سوال پیش می‌آید: آیا اروپا با کاهش کمک و حمایت ایالات متحده خواهد توانست امنیت و رفاه خود را تضمین کند؛ و یاد بگیرد که به قول بورل «به تنهایی از پس سختی‌های فراموش‌شده جهان برآید»؟!

    فارن‌پالیسی در این زمینه پای صحبت‌های شماری از متفکرین و نویسندگان برجسته نشسته- که آیا اروپا آمادگی لازم برای ورود به آینده پساآمریکا را دارد؟

    منبع: شفقنا

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.