پرونده هستهای ایران بار دیگر به کانون توجه بینالمللی بازگشته است. مقامات آمریکایی در حال بررسی گزینههای محدودسازی برنامه هستهای ایران و یافتن راهحل دیپلماتیک در بحبوحه تهدیدات اسرائیل به حمله نظامی هستند. همزمان، کشورهای منطقه به جای تکیه بر ایالات متحده، مستقیماً به تعامل با ایران روی آوردهاند. این تحولات در شرایطی رخ میدهد که ایران در آستانه توانمندی ساخت سلاح هستهای قرار دارد و فشارهای اقتصادی، مقامات ایران را به سمت مذاکرات سوق داده است.
لحن تحکمی که ترامپ با او صحبت می کرد، حرکات بدن و لکنت ملک عبدالله که حتی در نشستشان در برابر خبرنگاران در مقابل شومینه معروف کاخ سفید که پادشاه اردن بعد از صحبت های رئیس جمهوری امریکا گویی تیک عصبی گرفته و دائما پلک میزد، گویی نشان از داشت که او باید طبق دستورات رئیس جمهوری آمریکا جواب می داد حتی اگر این پاسخ ها باعث عصبانیت و خشمش می شد؛ حتی کت و شلوار آبی با کراوات که ادای احترام به رنگ پرچم دولت اسرائیل بود، همه و همه تنها نشان تحقیر او بود.
درحالی که تروئیکای اروپایی بهعنوان طرفهای بدعهد در برجام، تهدیدهایی را درباره فعالسازی مکانیسم ماشه (اسنپبک) مطرح کردهاند، روسیه تصریح کرده است که این سازوکار تنها در صورتی معتبر است که ایران نخستین ناقض برجام باشد و این مساله مشروعیت هرگونه اقدام نسنجیده اروپاییها در این زمینه را زیر سؤال می برد.
«ترامپ عملا در حال تبدیل کردن آمریکا به نقطه مقابلِ چیزی است که چندین دهه آبا و رهبران این کشور سعی داشتهاند آن را به افکار عمومی جهان معرفی کنند. مثلا رهبران آمریکا همواره با تکیه بر اصول نولیبرالیسم بر تجارت آزاد تاکید داشتهاند. با این حال، اکنون ترامپ با سیاستهای خاص تجاری خود در حال راه اندازی یک جنگ تعرفهای بزرگ در جهان است که بیش از همه به ایده تجارت آزاد ضربه میزند.»
« ایران اهل باج دادن نیست. ترامپ اگر دست از باجخواهی بردارد و زبان زور و قلدری را کنار بگذارد، با ایران هم میتواند مذاکره کند.»
فارغ از شگردهای متنوع دولت ترامپ برای تحقق شعار «اول آمریکا» و البته در عمل شعار «دوم اسرائیل!» آنچه برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد؛ در درجه نخست آگاهی به اهداف و ترفندهای دولت آمریکاست و در گام بعد بهره برداری از شرایط و فرصتهای منطقه ای و بین المللی که در اثر رویکردهای وی ایجاد شده و همچنان در حال شکل گیری است.
بدیهی است که بحران افغانستان که معلول مداخلات قدرت های بزرگ، منطقه و همسایه های آن است. اما روی علت اصلی این بحران که معلول این فرایند امنیتی سازی می تواند محسوب شود، کمتر تماس گرفته شده است. مسائلی مانند مهاجرت غیر قانونی، تروریسم، بیماری های همه گیر و تغییرات اقلیمی، همه در قالب فرایند امنیتی سازی در تفکر امنیتی و اقدامات متعاقب آن در رویکرد های کشورهای بیرونی در قبال مساله افغانستان، تبلور یافته اند.
نظم پس از جنگ سرد شاید آنچه را روسیه و چین نیاز داشتند به آنها داده بود، اما قطعاً آنچه را که میخواستند، به آنها نداده بود.
به نظر می رسد اقدام دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اعلام این که احتمالا عربستان میزبان نشست صلح او با ولادیمیر پوتین همتای روسش است، اتفاق روتینی نیست اما از نظر ترامپ و مشاوران او، عربستان کاملا منطقی به نظر می رسد.
خبرگزاری رویترز اعلام کرد که عربستان سعودی در حال رهبری تلاشهای فوری عربی برای رسیدن به یک برنامه در مورد آینده نوار غزه است و افزود که یک برنامه مصری به نظر میرسد نزدیکترین گزینه برای توافق قبل از اجلاس سران عرب در اواخر ماه جاری باشد.
«جهان قدیمی میمیرد و جهان جدید در حال تولد است. اکنون زمان هیولاها است. این جمله معروف که اغلب به آنتونیو گرامشی نسبت داده میشود، در شرایط کنونی جهان خیلی محسوس به نظر میرسد. در شرایط فعلی، نظم بین المللی که قرن گذشته را تعریف میکرد، تغییرات جدی را متحمل شده است.»