«خسارات رویکردهای معیوب ترامپ روز به روز بیشتر خواهد شد. همزمان با تضعیف اتحادهای بین المللی آمریکا، بازارهای سهام در این کشور دچار بحران میشوند و اعتماد به نفس عمومی نیز تا حد زیادی سقوط میکند. حتی در این شرایط نیز ترامپ این حس را دارد یا وانمود میکند که او حقِ مطلق است و هیچگاه اشتباه نمیکند. همین موضوع است که رئیس جمهور کنونی آمریکا را به فردی خطرناک تبدیل میکند.»
بازداشت اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول و رقیب اصلی اردوغان، موجی از اعتراضات بیسابقه را در ترکیه بهراه انداخته و اپوزیسیون را به شکلی کمسابقه متحد کرده است. در حالیکه دولت با سرکوب، سانسور و اقدامات قضایی تلاش میکند صدای مخالفان را خاموش کند، دانشجویان و احزاب اپوزیسیون همچنان مقاومت میکنند. اگرچه مسیر دشوار است، اما اعتراضات اخیر بارقه امیدی برای احیای دموکراسی در ترکیه بهشمار میرود.
برخی میگویند بازگشت ترامپیسم صرفاً بازگشت به واقعگرایی در روابط بینالملل است، جایی که دولتها منافع خود را بالاتر از اتحادها و قواعد حقوقی و اخلاقی دنبال میکنند.
شایعاتی بامداد یکشنبه در شبکههای اجتماعی ایران در پی آتشسوزی یک دستگاه خودروی آئوروس ساخت روسیه در خیابانهای مسکو با عنوان سوء قصد به رئیسجمهور این کشور در حال انتشار است؛ این در حالی است که بررسیهای خبرنگار ایرنا گویای نادرستی این شایعه است.
نخستوزیر اسرائیل گفت که کابینهاش در حال همکاری با دولت ترامپ در راستای یک «استراتژی مشترک» در خصوص غزه است و او مصمم است که طرح ترامپ را به یک «واقعیت» تبدیل کند.
فیلسوف و نظریهپرداز برجسته روس در تحلیل خود درباره تحولات ترکیه نوشت: «رئیس جمهور ترکیه در وضعیت دشواری قرار دارد و نمیتواند روی کمک ایران یا روسیه حساب کند.»
ترکیه بار دیگر در آستانه بحران سیاسی عمیقتری قرار گرفته است؛ بازداشت اکرم اماماوغلو نشانهای آشکار از تشدید روند اقتدارگرایی در نظام سیاسی این کشور است. اردوغان با حذف نظاممند رقبا، ساختار رقابت سیاسی را بیاثر کرده و جامعه را بهسوی دوقطبی خطرناکی سوق داده است. چه او در قدرت بماند و چه نه، ترکیه بهسوی دورهای از بیثباتی، سرکوب گسترده و تضعیف نهادهای دموکراتیک گام برمیدارد.
این اظهارات نگرانیهای اروپا را بیش از پیش افزایش داده است. اروپاییها نگراناند که ایالات متحده از نقش سنتی خود بهعنوان متحدی قابلاعتماد و محافظ نظم جهانی فاصله گرفته باشد و به قدرتی بدل شود که دیگر تمایلی به حفظ این نظم ندارد و حتی ممکن است آن را تهدید کند. از این منظر، افشای پیامهای سیگنال دیگر تنها یک رسوایی مضحک نیست، بلکه نشانهای از بحران عمیقتری است که در سیاست و امنیت غرب ریشه دوانده است.
ترامپ ظاهراً در تلاش است تا سنت استراتژیک قرن نوزدهم را احیا کند، زمانی که آمریکا با ولع سرزمینهای جدید را به خود ملحق میکرد. اما در این مسیر، او در حال تهدید یکی از اصول بنیادین نظمی جهانی است که آمریکا در قرن بیستم و بیستویکم آن را پایهگذاری کرد: ممنوعیت تصرف سرزمین از طریق اجبار یا زور.
با همه اهرمهای موجود، واقعیت این است: نه اتحادیه اروپا، نه آمریکا و نه هیچ قدرت خارجی دیگری نمیتواند مسیر ترکیه بهسوی استبداد را متوقف کند. این مسئولیت، تنها بر دوش مردم ترکیه است. بخشی از جامعه ممکن است در برابر اقتدارگرایی فزاینده، دچار ترس یا انفعال شوند، اما بخشی دیگر، نگران آیندهای است که با ریزش اعتماد سرمایهگذاران و توقف اصلاحات، افق اقتصادی روشنی ندارد. با این حال اما در این تاریکی، صدای اعتراضات خاموش نشده است. صدها هزار نفر که پس از بازداشت اماماوغلو به خیابانها آمدند، در برابر سرکوب سکوت نکردند. آنها اگرچه تنها ایستادهاند، اما پژواک فریادشان همدلی دموکراسیهای جهان را برانگیخته است؛ حتی اگر این همدلی، فراتر از کلمات نرود.
سیاست دولت ترامپ در قبال ایران میان فشار حداکثری و تمایل به مذاکره در نوسان است. اگرچه نشانههایی از تغییر لحن و تمرکز بر راستیآزمایی هستهای دیده میشود، اما تردید درباره صداقت این رویکرد باقی است. ایران مذاکره با آمریکا را فعلاً رد کرده است. در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه، سرنوشت دیپلماسی به تصمیم واشنگتن وابسته است: واقعگرایی یا تکرار تقابلهای بیثمر گذشته.