سیاست خارجی ترامپ بر پایه اولویتبخشی به منافع ملی آمریکا و تقلیل نقشآفرینی ساختارهای چندجانبه بنا شده است. این رویکرد ضمن تضعیف انسجام جبهه غربی، موجب بازتعریف روابط ایالات متحده با متحدانش شده؛ فرآیندی که آثار آن، حتی در فضای پساتر از دوران ترامپ نیز ادامه دارد.
المیادین نوشته است که یکی از اهداف غرب، تقسیم شدن اوکراین بین «اوکراین-لهستان» از غرب و «اوکراین-روسیه» است؛ همانطور که پیش از پیروزی نازیها اینگونه بود. به نوشته این رسانه، پس از آن، تاسیس جمهوری خلق اوکراین مانند آنچه در سال ۱۹۵۴ اتفاق اتفاد مد نظر است تا پس از آن نیز این دولت طبق سناریو دولتهای مستقل شده بین سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۲۰، به چند دولت جدایی طلب تجزیه شود.
به عقیده امل عالم، تحلیلگر مسائل ایران، هنوز زود که با اطمینان گفته شود مذاکرات بین ایران و عربستان میتواند در پروندههای منطقهای هم موثر باشد. نبود یک هدف مشترک که دو طرف را به سمت صلح سوق دهد، بویژه در مورد پرونده یمن، یکی از عواملی است که مانع از پیشرفت مذاکره بین ریاض و تهران میشود.
اگرچه بخش قابلتوجهی از توافق برجام نهایی شده اما هنوز موضوعات جدی جدیدی وجود دارد که نیازمند تصمیمگیری سیاسی از سوی مقامات و نهادهای اجرایی ایران و آمریکا خواهد بود. ایران تجربه برجام ۲۰۱۵ را دارد و بر این اساس تمایلی به تکرار آن در توافقی ناپایدار و غیرمتوازن ندارد. هر چند که برخی از مقامات وزارت خارجه ایران از ادبیات و مفاهیمی بهره میگیرند که نسبت چندانی با واقعیتهای توافق پایدار در روابط بینالملل نشان نمیدهد.
بنت رامرگ می نویسد: راکتورها یک شبح دلهره آور را ارائه می دهند. در صورت ضربه خوردن، این تاسیسات می توانند به طور موثر به مین های رادیولوژیکی تبدیل شوند و روسیه خود قربانی زباله های رادیواکتیو خواهد بود. با توجه به آسیب پذیری راکتورهای هسته ای اوکراین و ویرانی های انسانی و زیست محیطی که در صورت آسیب رساندن به آنها در پی خواهد داشت، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه باید دوباره به این فکر کند که آیا اوکراین ارزش جنگ را دارد یا خیر.
مروز ما با یک بحران قابل اجتناب بین ایالات متحده و روسیه روبرو هستیم که قابل پیش بینی بود، این بحران عمداً تسریع شد اما به راحتی می توان با استفاده از عقل سلیم آن را حل کرد.
قطعا کشمکش های داخلی در آمریکا ارتباطی با ایران ندارد ولی آنچه در واشنگتن می گذرد حاوی این پیام برای ایران است که چالش خروج مجدد آمریکا از توافق، همچنان پابرجا است. به این ترتیب ممکن است ایران به فشار بر دولت بایدن برای تضمین خارج نشدن مجدد آمریکا از برجام ادامه دهد یا این که خواستار منفک شدن تحریم های اقتصادی از برنامه هسته ای خود دشود یا این که به تقویت توانایی های هسته ای خود به طور محرمانه ادامه دهد تا اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا از برجام خارج شد، اهرم های فشاری برای مقابله با واشنگتن در اختیار داشته باشد.
پس از حملات موشکی و پهپادی اخیر جنبش حوثی یمن به ابوظبی، حاکمان امارات متحده عربی برای کمک نظامی به اسرائیل روی آورده اند. مقامات اماراتی به ویژه به پدافند هوایی ساخت اسرائیل مانند گنبد آهنین، سامانه ی فلاخن داوود و همچنین سیستم های راداری آنها علاقه مند هستند. معضل اسرائیل این است که چگونه میتواند در عین فروش سیستمها به شرکای استراتژیک، برتری تکنولوژیکی خود را حفظ کند. در این ارتباط باید توجه داشت، در گذشته گزارش شده بود که عربستان سعودی نیز به سیستم های گنبد آهنین علاقه مند است.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه ممکن است تا به حال متوجه شده باشد که حمله به اوکراین میتواند واکنش قاطعانه آمریکا را به همراه داشته باشد و بنابراین ممکن است از یک راهحل دیپلماتیک نجاتبخش برای بنبست استقبال کند. اما این بحران با این وجود تأثیری پایدار بر ترتیبات امنیتی اروپا خواهد داشت.
فواد ایزدی گفت: باید به سمتی گام برداریم که به جای تمرکز روی تضمین برای عدم خروج آمریکا یا هر کشور دیگری از برجام سعی کنیم خروج مجدد را با هزینه های فراوان برای آن کشور توام کنیم. به بیان دقیق تر و روشن تر من معتقدم که تیم مذاکره کننده باید در مسیری گام بردارد که اگر آمریکا به دنبال احیای برجام هست باید «تضمین هزینه پرریسک بودن توافق با خود را بدهد».
تا کنون به ندرت درگیری های انسانی تا این حد به امیال شخصی یک فرد وابسته بوده است. آیا ولادیمیر پوتین در آستانه حمله به اوکراین است؟ یا برای گرفتن امتیاز از همسایه ی خود یعنی اوکراین و غرب، بلوف می زند؟ هیچ کس نمی تواند از نیت آقای پوتین مطمئن باشد. به نظر می رسد که حتی وزیر خارجه خودش هم مدام حدس و گمان می زند. اما، اگر قرار است درگیری شروع شود، جهان باید خطرات را درک کند.