واکنشها به همه تصمیمهای اضطرارمحور دولت ترامپ، آنقدر جدی و گسترده است که میتوان گفت روابط بینالمللی جدیدی در حال شکلگیری است.
قبل از عجله برای رویارویی تمام عیار با روسیه، دولت بایدن باید عواقب بلندمدت آن را برای ایالات متحده و متحدانش در نظر بگیرد. برخی از مفسران در مورد بروز جنگ جهانی سوم و همچنین ناکارآمدی تحریمها علیه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه هشدار داده اند. با این حال، درگیری با روسیه پیامدهای استراتژیک دیگری نیز دارد که ایالات متحده باید تلاش داشته باشد از آنها اجتناب کند.
حضور نیروی دریایی اسرائیل در خلیج فارس؟ یعنی در فاصله کمتر از ۲۰۰ کیلومتری سواحل ایران؟ شاید این عنوان برای بسیاری غیر واقعی به نظر برسد یا تحقق آن را دشوار بدانند. اما واقعیت آن است که اسرائیل آهسته آهسته در حال افزایش نقش خود در خلیج فارس است؛ و این دقیقا همان نقشهای است که آمریکا و اسرائیل برای آن طرح ریزی کرده اند، به این ترتیب، حضور دریایی آمریکا در خلیج فارس و بویژه بحرین کم کم کمرنگ میشود، تا اسرائیل قدرت دریایی جایگزین باشد.
دولت بایدن با اقدام جدید خود حتی در ارائه نمایش علاقهمندی به توافق نیز موفق عمل نکرد زیرا موضوعاتی که تعلیق تحریمهای آن اعلام شده اساسا مسائلی نیست که پیشبرد آنها با موانع جدی حاصل از تحریمهای آمریکا روبرو باشد.
افزایش سرمایهگذاریهای چین در ایران اثربخشی تحریمهای ایالات متحده علیه ایران را به شکل فزایندهای کاهش میدهد. این باعث تشدید ناسازگاری تهران در هر گونه مذاکره پیرامون برنامه هستهای ایران خواهد شد.
سردبیر رای الیوم نوشت: به دلیل ابهاماتی که در اصل خبر وجود دارد و با در نظر گرفتن شرایط زمانی، نتایج این عملیات و اهداف آن با تردیدهایی روبروست.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر سابق اسرائیل، پوتین را دوست من میخواند، واژهای که برای کسانی که روسیه و رئیسجمهور آن را بهتر درک میکنند، صرفاً جنبه ی سرگرمی دارد. تنها چیزی که برای پوتین اهمیت دارد، منافعش است و بهتر است مراقب باشید که آنها را تضعیف نکنید. از این منظر، اسرائیل روی طناب محکمی که اکنون بین وفاداریها و منافع متضاد کاخ سفید و کرملین در مورد اوکراین کشیده شده است، گام برمی دارد.
از نظر تئوری، پویایی بحران اوکراین و چشمانداز شکست مذاکرات وین ممکن است به این معنا باشد که یک توافق بلندمدت همکاری روسیه با ایران میتواند سریعتر از توافق مشابه تهران با پکن به نتیجه برسد. مذاکره با روسیهای که به شدت توسط ایالات متحده و اروپا بر اثر بحران تشدید شدهی اوکراین تحریم شده است، میتواند شرایط برابری را برای مسکو و تهران در مذاکرات ایجاد کند. زیرا هر دو طرف و نه فقط ایران، بر اثر اقدامات تنبیهی غرب با مشکل مواجه خواهند شد.
سوال این است که تغییر موضع ایالات متحده بر کشورهای منطقه به ویژه متحدان واشنگتن چه تأثیراتی دارد. در این ارتباط، آیا سناریوهای درگیری و تأثیرگذاری در میان قدرت های بزرگ برای پرکردن خلاء استراتژیک ناشی از فقدان یا حداقل کاهش نقش آمریکا در منطقه قابل تصور است؟ برای اینکه آمریکا نقش، نفوذ و اعتبار خود را در جهان حفظ کند، باید یک میزان حداقلی از حضور و نفوذ در خاورمیانه را حفظ کند. این به نفع واشنگتن نیست که کشورهای منطقه را در این دو راهی قرار دهد که بین اتحاد با ایالات متحده یا چین یکی را انتخاب کنند. پکن سیاست جذب اقتصادی را دنبال می کند.
در حال حاضر، نیاز به یک چارچوب امنیتی در خاورمیانه به شدت حس می شود. با این حال، مساله واضح و جالب توجه این است که به رغم تغییر دولت در واشنگتن، ایالات متحده به روند فاصله گرفتن از امور منطقه پایان نداده یا دست کم، مشغول بازتعریف نحوه تعامل با شرکا و مخالفان در آنجاست. از جمله دلایل فاصله گرفتن آمریکا از منطقه می توان به خستگی ناشی از مشارکت در بسیاری از جنگ های ابدی و تلاش برای فاصله گرفتن از مسائل «کم اهمیت تر» برای تمرکز بیشتر بر رویارویی با چالش فزاینده چین به ویژه در اقیانوس هند و اقیانوس آرام اشاره کرد.
اینکه بهرغم خواسته مقامات اوکراینی، طرفهای غربی بر وجود احتمال حمله نظامی روسیه به اوکراین تاکید میکنند، نشان میدهد که طرف غربی در جدی انگاشتن احتمال چنین جنگی برای خود منافعی میبیند.