سیاست خارجی ترامپ بر پایه اولویتبخشی به منافع ملی آمریکا و تقلیل نقشآفرینی ساختارهای چندجانبه بنا شده است. این رویکرد ضمن تضعیف انسجام جبهه غربی، موجب بازتعریف روابط ایالات متحده با متحدانش شده؛ فرآیندی که آثار آن، حتی در فضای پساتر از دوران ترامپ نیز ادامه دارد.
تهدیدات ترامپ که با هدف احیای سلطه آمریکا اعمال میشد، با واکنش کشورها و مردم جهان مواجه شد و فرصتی را برای اتحاد علیه آمریکا یا به عبارت دیگر، تقویت جریان چندجانبهگرایی فراهم کرد.
بیش از120 کشور جهان حکم دادگاه بین المللی کیفری لاهه در مورد شناسائی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عنوان جنایتکار جنگی را تایید کرده اند اما دونالد ترامپ با تحریم این نهاد پاداش جنایات نتانیاهو را پرد اخت کرد.
طرح ترامپ مبنی بر كوچاندن مردم غزه به كشورهایی مثل مصر و اردن و سوریه و نقاط مختلف، طرح بسیار وقیحانه و بیشرمانهای است؛ زیرا بهنوعی ازبینبردن هویت یك ملت و نسلكشی و نابودی یك ملت را در دستور كارشان قرار دادهاند.
حماس توانست با وجود از دست دادن رهبرانی چون اسماعیل هنیه و محمد الضیف، مقاومت کند، شکست نخورد و شروط خود را به رژیم صهیونیستی تحمیل کند.
تجدیدقوای ایران و جبهه مقاومت جز از طریق مهار نتانیاهو و ترامپ، ایجاد شکاف و اختلاف بین این دو، آرام سازی فضا، کاهش تنشها و ایجاد رونق اقتصادی در منطقه امکانپذیر نیست.
ساختار سازی، نوع نگاه کشورهایی از جمله عربستان و امارات به سوریه جدید و گروههای کردی سوریه از جمله چالش های مهم ترکیه در سوریه جدید است.
متاسفانه رفتار غیر منطقی اتحادیه عرب که با نقشه راه وقطب نمای امریکا ورژیم صهیونیستی حرکت سیاسی خود را تنظیم می کند بیشترین اسیب را به وحدت جهان عرب وارد ساخت.
پس از طوفان الاقصی یکی از اصلیترین همراهان و حامیان جبهه مقاومت حوثیها و یمنیها بودند که طی حدود ۱۵ ماه اخیر با تمام توان و ظرفیت خود برای آسیب رساندن به رژیم صهیونیستی استفاده کردند و همین باعث حب و بغض رژیم صهیونیستی علیه یکنی ها شده است.
باید دید که واقعیتهای صحنه سوریه چگونه رقم خواهد خورد. زیرا هنوز ماهیت تشکیلات جدید قدرت در سوریه مشخص نشده است. در چند روز آینده و با تشکیل نظام سیاسی جدید، میتوان نقشه راه آینده سوریه را ارزیابی کرد.
سوریه محل تقارن چندین سیاست منطقهای و بینالمللی است که سبب پیچیدگی مسائل در این کشور شده است.