پرونده هستهای ایران بار دیگر به کانون توجه بینالمللی بازگشته است. مقامات آمریکایی در حال بررسی گزینههای محدودسازی برنامه هستهای ایران و یافتن راهحل دیپلماتیک در بحبوحه تهدیدات اسرائیل به حمله نظامی هستند. همزمان، کشورهای منطقه به جای تکیه بر ایالات متحده، مستقیماً به تعامل با ایران روی آوردهاند. این تحولات در شرایطی رخ میدهد که ایران در آستانه توانمندی ساخت سلاح هستهای قرار دارد و فشارهای اقتصادی، مقامات ایران را به سمت مذاکرات سوق داده است.
دونالد ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری احتمالی خود، با سه گزینه مواجه است: دیپلماسی، جنگ یا نادیده گرفتن ایران. سیاست فشار حداکثری او در گذشته نتایج مورد انتظار را نداشت. هرچند حمایت از اسرائیل در برابر حماس و حزبالله ادامه خواهد یافت، اما ورود به جنگ با ایران بعید به نظر میرسد. دیپلماسی میتواند فرصتی تاریخی برای حل بنبست دیرینه ایران و آمریکا باشد.
انگلیس، فرانسه و آلمان در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کردند «در صورت لزوم» از مکانیسم ماشه علیه ایران استفاده خواهند کرد.
نیوزویک در مطلبی با اشاره به چالشهای داخلی در برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و آلمان، وضعیت جاری را برای کشورهای حامی اوکراین بهنفع روسیه ارزیابی کرد.
مهمترین چالش الجولانی در مسیر رهبری سوریه، جلب پذیرش از سوی دیگر شورشیان است. او سالها بیشتر با این گروهها درگیر بوده تا با نظام اسد، و همین موضوع میتواند مانعی بزرگ در مسیر تحقق آرزوهای سیاسیاش باشد
تحلیلگر «موسسه خاورمیانه» معتقد است که چالشهای ترکیه در کنار پیچیدگی اوضاع، موضوع سوریه را نه تنها به مهمترین مساله آنکارا در سیاست خارجی بلکه در عرصه سیاست داخلی نیز تبدیل کرده است.
آیا ما هماکنون در جنگ جهانی سوم قرار داریم، حتی اگر بیشتر ما هنوز متوجه آن نشدهایم؟ این تصوری ترسناک است، اما بر ذهن خیلیها سنگینی میکند.
به اعتقاد تحلیلگران بلومبرگ، اظهارات دفتر سیاسی حزب کمونیست نشان میدهد که پکن به زودی محرکهای پولی و مالی جسورانه ای را برای حمایت از اقتصاد خود در برابر تهدیدهای دونالد ترامپ معرفی خواهد کرد.
برای تشکیل کابینه آینده خود، رئیسجمهور منتخب عناصری تحریکآمیز را برگزیده که آمادهاند تا به مجریان انتقام او از نهادها تبدیل شوند، همانطور که این روزنامه سواحل غربی (لوس انجلس تایمز) تأکید کرده است.
همزمان با خروج اسد از سوریه، تحولات این کشور و تاثیر آن بر پویایی خاورمیانه مورد توجه قرار گرفته است و تحلیلگران تلاش دارند تا نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در این جغرافیا را ارزیابی کنند و تلاش دارند تا سناریوهایی در باب آینده خاورمیانه ارائه دهند.
پایان حکومت خاندان اسد در حالی با چنین حملهای سریع رقم میخورد که در اوج جنگ داخلی سوریه نیز چنین اتفاقی نیفتاد و همین هم به سه عامل باز میگردد؛ نخست این که ارادهای منطقهای و بینالمللی و چه بسا معاملهای برای تغییر در سوریه و برچیدن این حکومت شکل گرفت و عامل دوم این که خود نظام سوریه از داخل پوسیده بود و تنها ظاهر و پوستهای از آن باقی مانده بود. عامل سوم این که مخالفان و طیفهای مختلف آن با اتحاد و لو موقت، قدرت قابل توجهی پیدا کردند که با همراهی دو عامل اول کار را تمام کرد.