سیاست خارجی ترامپ بر پایه اولویتبخشی به منافع ملی آمریکا و تقلیل نقشآفرینی ساختارهای چندجانبه بنا شده است. این رویکرد ضمن تضعیف انسجام جبهه غربی، موجب بازتعریف روابط ایالات متحده با متحدانش شده؛ فرآیندی که آثار آن، حتی در فضای پساتر از دوران ترامپ نیز ادامه دارد.
گفته می شود از زمان نشست مدیران سیاسی وزارت امور خارجه کشورهای طرف برجام با علی باقری کنی، مسئول تیم مذاکره کننده ایران، پیشرفت هایی حاصل شده است. یک منبع بلندپایه از گروه مذاکره کنندگان اروپایی شامگاه سهشنبه به روزنامه زوددویچه سایتونگ گفت: "مذاکرات همچنان بسیار کند پیش میرود، زمان رو به اتمام است. مسائل کلیدی در حوزه هسته ای و لغو تحریم ها هنوز حل نشده است."
اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، تنش میان روسیه و غرب را نقض تعهدات شفاهی مقامات پیشین واشنگتن و باعث نگرانی امنیتی مسکو دانست و به واکاوای نقش ناتو و توسعه آن در شرق اروپا در این تقابل پرداخت.
عبدالباری عطوان تحلیلگر مشهور جهان عرب در رای الیوم نوشت: چرا رئیس جمهور ایران مسکو را برای اولین سفر خارجی خود انتخاب کرد؟ توافقهای احتمالی در این سفر کدام است و چرا میزان نگرانی آمریکا و اسرائیل در مورد آن افزایش یافته؟
رویدادهای اخیر در قزاقستان نشان داد که مشکلات و تهدیدها می توانند برای همه کشورها افزایش یابند. از این رو، ایران به همراه روسیه مسائل مبرم در اوضاع بین الملل و منطقه را بررسی می کنند، گره های اصلی تهدید برای دو کشور را شناسایی می کنند و مشخص می شود که دو کشور در مورد مشکلات اصلی منطقه تا چه اندازه اتفافق نظر دارند.
تحولات سریع در منطقه موجب تغییر دیدگاه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در خصوص ایران و ترکیه شد. این کشورها دریافتند خلأ ناشی از تغییر راهبرد آمریکا در منطقه را اسرائیل نمی تواند پر کند و راهی جز تفاهم بین کشورهای منطقه برای پرهیز از برخورد وجود ندارد. این تغییر موضع کشورهای عربی، بعد از مذاکرات عربستان و ایران در بغداد و بهبود روابط امارات با ایران و ترکیه، آشکارتر شد.
کارشناس مسائل روسیه گفت: داخل کشور ما دائم همین نگاه منفی و ضد روسی بازتولید میشود. متأسفانه این چالش ضد روسی در حوزه سیاست خارجی ایران هم وجود دارد، ما نه در وزارت خارجه بیواسطه روسها را نشناختیم و نگاه درستی هم نداریم.
علیرغم پیشرفت های اخیر در بهبود روابط چین و ایران، مشارکت بین این دو به دلیل سیاست ایالات متحده و منافع شخصی چین محدود شده است. تهران نتوانست چین را از توسعه ظرفیت نظامی یک همسایه متخاصم و مقابله با بخش عمده ای از استراتژی تهاجمی ایران باز دارد. از سوی دیگر، پکن خود را در موقعیت قوی تری برای تحت فشار قرار دادن متحد خود نسبت به فشار بر ایالات متحده در وین دید. در پروژههای بزرگ اقتصادی، امنیتی و زیرساختی که توسط تحلیلگران غربی پیشبینی شده و دولت ایران به آن اشاره کرده، پیشرفت چندانی حاصل نشده است.
رشتهای واحد رویکرد کاخ سفید را به کل منطقه، از سوریه گرفته تا عربستان سعودی، مرتبط میکند.
علیرغم امید به احیای روابط دو کشور برای توقف جنگ یمن اما قدرت منطقهای که جمهوری اسلامی ایران کسب خواهد کرد، مسئلهای است که عربستان را نگران کرده است. آمریکا طبق اصول مشخص و دادوستدهای راهبردی منطقه را غرق در درگیریهای متعدد از طریق جنگ در سوریه، عراق، یمن و لبنان کرده و هدف این کشور این است که شرکای سعودی خود را در صف اول درگیریهای سیاسی، نظامی و اقتصادی قرار دهد.
غلامعلی خوشرو در بررسی سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین می گوید: برای درک اهمیت این تفاهمنامه، کافی است بیندیشیم که آیا آمریکا حاضر است یک بند از این سند را با ایران تفاهم کند. همین تفاهم کلی را پمپئو – دشمن شماره یک ایران- قرارداد ترکنمچای خواند. آمریکا که سیاست رسمی خود را فشار حداکثری به ایران و تحریمهای یک جانبه تا مرز تسلیم یا فروپاشی ایران تعریف میکرد، در واکنش به این مشارکت راهبردی توان دیپلماتیک و رسانهای خود را به کار گرفت تا آن را نابود یا بیاعتبار سازد. آمریکا جنگ راهبردی اقتصادی علیه ایران به راه انداخته بود و تمام کشورهای جهان را به تحریم تهدید میکرد. این تفاهمنامه اگر در عمل و درست به اجرا درآید، میتواند اقتصاد ایران را متحول سازد. این بستگی به توان و آمادگی و برنامهریزی طرف ایرانی و همکاری طرف چینی دارد.