سیاست خارجی ترامپ بر پایه اولویتبخشی به منافع ملی آمریکا و تقلیل نقشآفرینی ساختارهای چندجانبه بنا شده است. این رویکرد ضمن تضعیف انسجام جبهه غربی، موجب بازتعریف روابط ایالات متحده با متحدانش شده؛ فرآیندی که آثار آن، حتی در فضای پساتر از دوران ترامپ نیز ادامه دارد.
رقابت بین ترامپ و هریس به شدت نزدیک است و اکنون باید گفت که 6 تا 7 ایالت هستند که نتیجه انتخابات را تعیین میکنند و مشخص نیست چه کسی در ایالتهای سرنوشتساز جلوتر خواهد بود.
بر خلاف کریدور ارس، کریدور جعلی زنگزور، یک کریدور صرفاً ترانزیتی نیست؛ بلکه یک کریدور قومی با اغراض توسعهطلبانه امنیتی، تاریخی، تورانی و ژئوپلیتیکی هست که که کارکردهای ضدایرانی دارد، بنابراین عزم تهران و خطوط قرمز کشور دراینخصوص خللناپذیر است.
نشریه نیویورکتایمز نوشت: «نتانیاهو با فریب دولتمردان آمریکایی تنها در جهت نجات خود از زندان و حفظ بقای سیاسیاش به جنگ در غزه ادامه میدهد اما نتیجه این اقدامات تنها شکست اسرائیل و منفورتر شدن هر چه بیشتر در عرصه بینالملل خواهد بود.»
در حال حاضر رژیم صهیونیستی بیش از همیشه در باتلاق خودساختهای قرار گرفته که عبور از آن بسیار دشوار است.
عملیات اخیر حزب الله نشان داد که سطح باز دارندگی این جنبش در حوزه های اطلاعاتی و نظامی در مقایسه با جنگ33 روزه سال 2006 این حزب علیه رژیم صهیونیستی بشدت افزایش یافته.از این رو پس از این عملیات بود که امریکا و برخی کشورهای اروپائی با ارسال پیام هائی بواسطه دولت قطر به تهران ،از جمهوری اسلامی خواستند تا از گسترش جنگ بین حزب الله واسرائیل جلو گیری کند.
تمام تلاش روسیه این است که متحدان قفقازی خود را از دست ندهد و هدف اصلی پوتین جلوگیری از نفوذ ناتو در این مناطق و تلاش برای جلوگیری از انزوا و حفظ نفوذ خود در قفقاز است.
اقدامات نتانیاهو در گسترش تنشها، عرصههای داخلی و خارجی آمریکا را نیز مدنظر داده است. آنچه که نتانیاهو از درک آن عاجز است دو موضوع مهم میباشد. اول آنکه ریشه مشکلات منطقه، ماهیت انگارهای صهیونیستی است. دوم آنکه ایران و مقاومت قویتر و هشیارتر از همیشه هستند.
ترور اسماعیل هنیه نشانه ضعف اسرائیلیها در مقابله با نیروهای نظامی حماس است؛ همچنین نشانه بن بستهایی است که آنها از نظر سیاسی و اقتصادی در آن قرار گرفتهاند و در واقع اسرائیلیها تلاش کردند تا از طریق این ترور بخشی از بحرانهایی را که با آن روبرو هستند، برطرف کنند.
چین در ادامه مسیر موفق میانجی گری برای آشتی ایران و عربستان، به دنبال نقشی پر رنگ تر در منطقه غرب آسیا است تا رویکرد خودمحور و یکجانبه آمریکا را تعدیل کرده و نظمی متعادل و چندجانبه گرایانه بر این منطقه و (چه بسا در آینده) در جهان ایجاد کند.
دولت چهاردهم باید در عرصه سیاست خارجی تکلیف موضوعات مهمی مانند برجام، مذاکره و رابطه با آمریکا و پیوستن کشورمان به تعهدات بینالمللی را مشخص کند، در غیر اینصورت چالش تحریمها و فشارهای خارجی همچنان تداوم خواهد داشت.