بر اساس نظرسنجی مشترک رویترز و ایپسوس که در ۲ آوریل ۲۰۲۵ منتشر شد، میزان رضایت عمومی از دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، به ۴۳ درصد کاهش یافته است که پایینترین سطح از زمان بازگشت او به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵ محسوب میشود. این نظرسنجی که بین ۱,۴۸۶ بزرگسال آمریکایی از ۳۰ مارس تا ۱ آوریل ۲۰۲۵ انجام شد، نشاندهنده کاهش ۲ درصدی نسبت به نظرسنجی ۲۱-۲۳ مارس (۴۵ درصد) و ۴ درصدی نسبت به زمان آغاز دوره دوم ریاستجمهوری او (۴۷ درصد) است
نکات کلیدی نظرسنجی:
نارضایتی از سیاستهای اقتصادی: تنها ۳۲ درصد از پاسخدهندگان عملکرد ترامپ در مدیریت هزینههای زندگی و تورم را تأیید کردند. سیاستهای تعرفهای او، از جمله تعرفههای جدید بر کالاهای وارداتی از چین، مکزیک و کانادا، به نگرانیهای تورمی دامن زده و ۷۰ درصد معتقدند این تعرفهها قیمت کالاهای روزمره را افزایش میدهد.
نارضایتی از مدیریت نظامی: انتقاد از نحوه اطلاعرسانی دولت درباره حمله نظامی در یمن و اتهام استفاده از کانالهای غیرامن (مانند سیگنال) برای بحث درباره عملیات نظامی، به کاهش محبوبیت ترامپ کمک کرده است.
نگرانی از گسترش اختیارات: برخی پاسخدهندگان از تلاشهای ترامپ برای افزایش اختیارات اجرایی ابراز نگرانی کردهاند، بهویژه در زمینههایی مانند اخراج گسترده کارکنان فدرال و نادیده گرفتن احکام قضایی در سیاستهای مهاجرتی.
نقاط قوت نسبی: سیاستهای مهاجرتی ترامپ همچنان محبوبیت نسبی دارند، با ۴۹ درصد تأیید در این حوزه، که بالاترین امتیاز او در میان موضوعات مختلف است.
قطببندی سیاسی: ۹۱ درصد جمهوریخواهان از رهبری ترامپ حمایت کردند، در حالی که ۸۴ درصد دموکراتها آن را رد کردند، که نشاندهنده شکاف عمیق حزبی است.
تحلیل مقایسهای با دوره مشابه در دوران جو بایدن
برای مقایسه، باید به دوره مشابه در دوران ریاست جمهوری جو بایدن (ژانویه تا آوریل ۲۰۲۱) نگاه کنیم. در ژانویه ۲۰۲۱، بایدن با نرخ تأیید ۵۵ درصد کار خود را آغاز کرد، که به طور قابلتوجهی بالاتر از ۴۷ درصد اولیه ترامپ در ۲۰۲۵ بود. با این حال، تا آوریل ۲۰۲۱، نرخ تأیید بایدن به حدود ۵۲ درصد کاهش یافت، عمدتاً به دلیل چالشهای اولیه مانند مدیریت همهگیری کووید-۱۹ و مشکلات اقتصادی پس از همهگیری.
شباهتها:
هر دو رئیسجمهور با قطببندی شدید سیاسی مواجه بودند. همانطور که ۸۴ درصد دموکراتها در ۲۰۲۵ با ترامپ مخالف بودند، جمهوریخواهان در ۲۰۲۱ به طور مشابه با بایدن مخالف بودند.
هر دو در ماههای اولیه با نگرانیهای اقتصادی مواجه شدند. در حالی که تعرفههای ترامپ در ۲۰۲۵ به تورم دامن زد، بایدن در ۲۰۲۱ با افزایش قیمتها به دلیل اختلالات زنجیره تأمین و سیاستهای محرک اقتصادی مواجه بود.
تفاوتها:
نقاط شروع: نرخ تأیید اولیه بایدن (۵۵ درصد) به طور قابلتوجهی بالاتر از ترامپ (۴۷ درصد) بود، که نشاندهنده پذیرش گستردهتر او در میان مستقلها و حتی برخی جمهوریخواهان در شروع دورهاش بود.
چالشها: کاهش محبوبیت بایدن تدریجیتر و عمدتاً به عوامل خارجی (همهگیری، زنجیره تأمین) مرتبط بود، در حالی که کاهش محبوبیت ترامپ به تصمیمات سیاستی خاص او (تعرفهها، اخراجهای گسترده، و مدیریت نظامی) نسبت داده میشود.
حوزههای قوت: بایدن در سیاستهای بهداشتی (با ۴۰ درصد تأیید در مقایسه با ۲۹ درصد ترامپ در ۲۰۲۴) برتری داشت، در حالی که ترامپ در سیاستهای مهاجرتی قویتر بود. تا اواخر دوره بایدن (اکتبر ۲۰۲۴)، نرخ تأیید او به ۳۵ درصد سقوط کرد، که پایینتر از پایینترین نرخ تأیید ترامپ (۴۳ درصد در آوریل ۲۰۲۵) بود. این نشان میدهد که اگرچه محبوبیت ترامپ کاهش یافته، اما او همچنان نسبت به بایدن در دوره پایانیاش پایگاه قویتری حفظ کرده است.
بررسی فرضی راهحلهای احتمالی دولت بایدن
از آنجا که بایدن دیگر رئیسجمهور نیست (دوره او در ژانویه ۲۰۲۵ پایان یافت)، فرض میکنیم این سؤال به راهحلهای بالقوهای اشاره دارد که دولت بایدن میتوانست برای بهبود رضایت عمومی در دوره مشابه (ماههای اولیه) یا در واکنش به چالشهای مشابه اعمال کند. بر اساس چالشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مطرحشده در نظرسنجیهای ترامپ، راهحلهای زیر میتوانستند برای بایدن مفید باشند:
1. مدیریت تورم و هزینههای زندگی:
سیاستهای هدفمند ضدتورمی: بایدن میتوانست سیاستهای پولی و مالی را با هماهنگی فدرال رزرو تقویت کند، مانند محدود کردن محرکهای مالی گسترده و تمرکز بر یارانههای هدفمند برای اقشار کمدرآمد.
تقویت زنجیره تأمین: سرمایهگذاری در زیرساختهای داخلی و کاهش وابستگی به واردات برای جلوگیری از شوکهای قیمتی، مشابه آنچه در پاسخ به تعرفههای ترامپ مورد نیاز است.
ارتباط عمومی قویتر: بایدن میتوانست با کمپینهای ارتباطی شفافتر، انتظارات عمومی درباره تورم را مدیریت کند و بر دستاوردهای اقتصادی مانند کاهش بیکاری تأکید کند.
2. کاهش قطببندی سیاسی:
گفتوگوی بینحزبی: بایدن میتوانست با دعوت از رهبران جمهوریخواه برای مذاکرات عمومی در مورد موضوعات کلیدی مانند زیرساخت یا مراقبتهای بهداشتی، شکاف حزبی را کاهش دهد.
تمرکز بر مسائل مشترک: تأکید بر موضوعاتی مانند امنیت سایبری یا تغییرات اقلیمی که حمایت دوحزبی دارند، میتوانست پایگاه حمایت او را گسترش دهد.
3. تقویت شفافیت در سیاست خارجی:
برای مقابله با انتقاداتی مشابه آنچه درباره عملیات نظامی یمن علیه ترامپ مطرح شد، بایدن میتوانست با ارائه گزارشهای منظم به کنگره و عمومی درباره تصمیمات نظامی، اعتمادسازی کند.
تقویت دیپلماسی با متحدان برای جلوگیری از اتهاماتی مانند «نزدیکی بیش از حد» به یک قدرت خارجی (مانند اتهامات علیه ترامپ درباره روسیه).
4. اصلاحات مهاجرتی متعادل:
بایدن میتوانست با ترکیب سیاستهای سختگیرانهتر مرزی با مسیرهای قانونی برای مهاجرت، حمایت مستقلها و حتی برخی جمهوریخواهان را جلب کند، مشابه نقاط قوت نسبی ترامپ در این حوزه.
کشورهای اروپایی تأثیرگذار بر موقعیت ترامپ در آمریکا
هیچ شواهد مستقیمی در منابع موجود وجود ندارد که نشان دهد یک کشور اروپایی خاص به طور فعال از طریق لابیگری در حال تلاش برای تأثیرگذاری بر موقعیت سیاسی دونالد ترامپ در داخل آمریکا در آوریل ۲۰۲۵ است. با این حال، برخی اطلاعات مرتبط با روابط بینالمللی و واکنشهای اروپا به سیاستهای ترامپ میتوانند به تحلیل این موضوع کمک کنند:
1. اتحادیه اروپا و واکنش به تعرفهها:
اتحادیه اروپا، بهویژه پس از اعلام تعرفههای متقابل علیه کالاهای آمریکایی در پاسخ به تعرفههای ترامپ بر کانادا، مکزیک و چین، به طور غیرمستقیم بر سیاست داخلی آمریکا تأثیر میگذارد. این تعرفههای تلافیجویانه میتوانند فشار اقتصادی بر حامیان اقتصادی ترامپ (مانند تولیدکنندگان آمریکایی) وارد کنند و به نارضایتی عمومی دامن بزنند. کشورهای کلیدی مانند آلمان و فرانسه، به دلیل اقتصادهای بزرگ و نفوذ در اتحادیه اروپا، احتمالاً در این سیاستهای تلافیجویانه نقش دارند، اما این اقدامات بیشتر واکنشی هستند تا تلاش فعال برای لابیگری در داخل آمریکا.
2. اوکراین و روابط با آمریکا:
اوکراین، اگرچه به طور مستقیم به دنبال لابیگری برای تضعیف موقعیت داخلی ترامپ نیست، از طریق مذاکرات دیپلماتیک و امضای تفاهمنامه با آمریکا برای توسعه منابع معدنی، به دنبال حفظ حمایت ایالات متحده است. این اقدامات میتوانند به طور غیرمستقیم با سیاستهای خارجی جنجالی ترامپ (مانند نزدیکی به روسیه) در تضاد باشند و بر پایگاه حامیان او تأثیر بگذارند. با این حال، اوکراین بیشتر نگران حفظ حمایت نظامی و مالی آمریکاست تا دخالت مستقیم در سیاست داخلی ایالات متحده.
3. انگلیس و آلمان در زمینه حمایت از اوکراین:
بریتانیا و آلمان در بیانیهای مشترک بر ادامه حمایت از اوکراین تأکید کردهاند، که میتواند به طور غیرمستقیم با سیاستهای خارجی جنجالی ترامپ (مانند کاهش حمایت از اوکراین) در تضاد باشد. این موضعگیری میتواند از طریق دیپلماسی عمومی یا فشار بر متحدان آمریکایی، به طور غیرمستقیم بر ادراک عمومی در آمریکا تأثیر بگذارد، اما شواهدی از لابیگری مستقیم وجود ندارد.
در حالی که کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه یا بریتانیا از طریق سیاستهای تجاری یا دیپلماتیک (مانند حمایت از اوکراین یا تعرفههای تلافیجویانه) بر سیاستهای خارجی آمریکا تأثیر میگذارند، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد آنها به طور خاص از طریق لابیگری فعال در داخل آمریکا به دنبال تضعیف یا تقویت موقعیت داخلی ترامپ هستند. اقدامات این کشورها بیشتر در پاسخ به سیاستهای تهاجمی تجاری و خارجی ترامپ (مانند تعرفهها یا تغییر سیاست در قبال اوکراین) است و نه تلاش هدفمند برای تأثیرگذاری بر سیاست داخلی آمریکا.
اگر منظور سؤال فعالیتهای مخفی یا غیررسمی لابیگری باشد، فقدان اطلاعات عمومی در منابع موجود مانع از ارائه پاسخ قطعی میشود. با این حال، کشورهای اروپایی معمولاً از طریق مجاری دیپلماتیک رسمی یا سازمانهایی مانند اتحادیه اروپا عمل میکنند.
نتیجهگیری
نظرسنجی رویترز/ایپسوس نشاندهنده کاهش رضایت عمومی از ترامپ به دلیل سیاستهای تعرفهای، مدیریت نظامی و تلاش برای گسترش اختیارات است. در مقایسه با بایدن، ترامپ با وجود کاهش محبوبیت، پایگاه قویتری حفظ کرده، اما با چالشهای مشابهی مانند تورم مواجه است. راهحلهای پیشنهادی برای بایدن شامل مدیریت بهتر تورم، کاهش قطببندی، و شفافیت در سیاست خارجی بود. در مورد کشورهای اروپایی، هیچ شواهد مستقیمی از لابیگری هدفمند برای تأثیر بر موقعیت داخلی ترامپ وجود ندارد، اما اتحادیه اروپا و کشورهایی مانند آلمان و بریتانیا از طریق سیاستهای تجاری و دیپلماتیک به طور غیرمستقیم بر سیاستهای او اثر میگذارند.
منبع: دیپلماسی ایرانی به نقل از رویترز
ثبت دیدگاه