مذاکرات ایران و آمریکا؛ آیا تهدیدات ترامپ تنها بخشی از یک جنگ روانی است؟
  • فروردین 27, 1404 ساعت: ۹:۰۵
  • شناسه : 94101
    1
    مذاکرات عمان میان ایران و ایالات متحده فرصتی برای کاهش تنش‌ها و بررسی مسائل هسته‌ای است؛ به‌خصوص در شرایطی که ایران همچنان تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارد. در مقابل، اسرائیل که هیچ‌گونه نظارت بین‌المللی بر برنامه هسته‌ای خود ندارد و مرتکب جنایات ضد بشری در غزه شده است، نقشی کلیدی در فشار بر ایران ایفا می‌کند. سیاست‌های دوگانه جهانی و حمایت‌های بی‌دریغ از اسرائیل، تنها به تضعیف امنیت و ثبات منطقه‌ای می‌انجامد.
    پ
    پ

    رئیس‌جمهور ایالات متحده نه تنها خود را به عنوان پلیس جهانی می‌بیند، بلکه اسرائیل را نیز به عنوان هم‌تراز خود در این جایگاه قرار داده است. این رویکرد همان چیزی است که هفته گذشته در گفت‌و‌گو با ایران به وضوح بیان کرد؛ زمانی که تهدید کرد «در صورت نپذیرفتن پایان برنامه هسته‌ای، از نیروی نظامی علیه ایران استفاده خواهد کرد.» او همچنین تاکید کرد: «اسرائیل نقشی کلیدی در این فرایند ایفا خواهد کرد.» این اظهارات ابعاد جدیدی از نظمی سیاسی‌ را نمایان می‌سازد که رئیس‌جمهور ایالات متحده در تلاش است آن را بر جهان تحمیل کند.

    نشست عمان؛ فصل تازه‌ای در روابط پرتنش تهران و واشنگتن

    این سخنان قابل تفسیر و تأویل هستند؛ به‌ویژه که در آستانه مذاکرات میان ایالات متحده و ایران بیان شده‌اند. دور نخست این مذاکرات دو روز پیش در عمان برگزار شد. فارغ از تهدیدات مطرح‌شده، دلایل متعددی برای جلب توجه گسترده به این گفت‌و‌گو‌ها وجود دارد.

    آن که این مذاکرات نخستین تلاش در مدت‌زمان طولانی میان دو کشوری است که روابطشان از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ همواره دچار تنش بوده است. دوم آن که کشمکش‌ها و اختلافات میان این دو کشور تا آخرین لحظات نیز ادامه داشته است: آیا مذاکرات مستقیم میان نمایندگان دو کشور صورت خواهد گرفت یا همچنان مانند گذشته، عمان به عنوان واسطه‌گر تلاش خواهد کرد تا طرفین را برای گفت‌و‌گو درباره مسائل مختلف از جمله برنامه هسته‌ای ایران، پای میز مذاکره بیاورد؟

    سوم آن که این مذاکرات ممکن است حساس‌ترین دوره باشد؛ چرا که پس از رخداد‌های مهمی چون ترور چندین چهره برجسته ایرانی برگزار می‌شود. چهارم آن که فضای کلی مذاکرات منفی است و هر دو طرف به نوعی وانمود کرده‌اند که آماده رویارویی هستند. پنجم آن که مذاکرات عمان در شرایطی برگزار می‌شود که ایالات متحده ماه گذشته شش بمب‌افکن بی-۲ را به پایگاه مشترک آمریکایی-بریتانیایی در جزیره دیه‌گو گارسیا در اقیانوس هند اعزام کرده و همزمان حملات هوایی خود را در یمن ادامه داده و تنش‌ها با ایران افزایش یافته است.

    ششم آن که این مذاکرات با آنچه پیش از این صورت گرفته، تفاوت‌های زیادی دارد و احتمالات متناقضی را در خود جای داده است؛ از همکاری اقتصادی و سرمایه‌گذاری گرفته تا درگیری‌های گسترده‌تر بر سر برنامه هسته‌ای ایران که آمریکا با تشویق اسرائیل در صدد برچیدن آن است.

    چرا جامعه جهانی از برنامه هسته‌ای اسرائیل چشم‌پوشی می‌کند؟

    پرسشی که در اینجا باید مطرح شود این است: چه دلیلی برای تأکید بر «نقش کلیدی» اسرائیل در مقابله با برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد؟ رژیمی که روزانه مرتکب کشتار جمعی می‌شود، جان صد‌ها فلسطینی را در غزه می‌گیرد و با ممانعت از دسترسی فلسطینی‌ها به غذا، دارو و آب، جنایات ضد بشری مرتکب می‌شود، چه مشروعیت اخلاقی برای ایفای چنین نقشی دارد؟ آیا این رژیم خود برنامه هسته‌ای ندارد که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بگیرد؟ چرا جامعه جهانی و به‌ویژه شورای امنیت سازمان ملل، از کنار این برنامه چشم‌پوشی می‌کند و همچنان سیاست‌های گزینشی را برای هدف قرار دادن کشور‌هایی که حمایت آمریکا را ندارند، به‌کار می‌گیرد؟ چگونه ممکن است منطقه خاورمیانه از سلاح‌های کشتار جمعی عاری شود، در حالی که جهان به اسرائیل اجازه داده است چنین سلاح‌هایی را در اختیار داشته باشد و انباشت کند؟

    این سیاست‌ها و مواضع گزینشی نه‌تنها کمکی به امنیت و ثبات جهانی نمی‌کند، بلکه در شرایطی که به برخی کشور‌ها اجازه داده می‌شود تا بدون هیچ‌گونه نظارت بین‌المللی، به‌طور دلخواه زرادخانه‌های نظامی و پروژه‌های هسته‌ای خود را توسعه دهند، به‌طور آشکار به ضرر امنیت جهانی تمام می‌شود. از سوی دیگر، اسرائیل در زمینه حقوق بشر و پایبندی به قطعنامه‌های بین‌المللی نیز سابقه‌ای قابل دفاع ندارد و در بسیاری از موارد به ارتکاب جنایات سنگینی همچون «نسل‌کشی» و استفاده از غذا و دارو به‌عنوان سلاح در میدان نبرد متهم شده است. ادامه این سیاست‌ها و رویکرد‌ها نه‌تنها اعتبار و امنیت جهانی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، بلکه ارزش‌ها و اصولی را که باید مبنای روابط بین‌المللی باشند، به حاشیه می‌برد. این روند‌ها مانع از اتخاذ تصمیمات مستقل و برقراری گفت‌و‌گو‌های انسانی معنادار برای تقویت امنیت و ثبات جهانی می‌شود.

    از سوی دیگر، اظهارات ایالات متحده در خصوص ایران با اقدامی دیگر از سوی این کشور همراه شد که بسیاری از کشور‌های جهان را شگفت‌زده کرد: تصمیم دونالد ترامپ برای اعمال تعرفه‌های سنگین بر تجارت میان آمریکا و سایر کشورها. این تعرفه‌ها در مورد چین به ۱۲۵ درصد رسید. اگرچه ترامپ با اعتماد به نفس بالا این تغییرات را اعمال کرد، اما روابط او با متحدانش به شکلی بی‌سابقه تیره شد.

    در این شرایط، سوالات زیادی در مورد وضعیت توافقات تجارت آزاد آمریکا با کشور‌های متعدد مطرح شده است. روحیه‌ای که پیشتر قرار بود به کاهش تنش‌ها در سطح جهانی و ترویج مذاکرات برای محدود کردن تسلیحات و ایجاد سازوکار‌های بین‌المللی برای جلوگیری از وقوع جنگ‌ها کمک کند، اکنون به کجا رفته است؟ جهانی که همواره تحت تأثیر رقابت‌های تسلیحاتی و هزینه‌های سنگین تولید تسلیحات کشتار جمعی قرار داشته، چگونه باید با چنین تصمیمات و تحولات رو‌به‌رو شود؟

    آیا آمریکا به سیاست‌های زورگویانه و قلدری بازگشته است؟

    این تصمیم ایالات متحده چندین واقعیت را به وضوح نشان می‌دهد: نخست، شکنندگی اقتصاد آمریکا علی‌رغم قدرت ظاهری آن و تمایل دولت به افزایش درآمد‌های دولت فدرال، به‌ویژه برای مقابله با کسری بودجه. دوم، شیوه تفکر رئیس‌جمهور آمریکا که تنها به جمع‌آوری منابع مالی به هر وسیله‌ای اهمیت می‌دهد و دیگران برایش در اولویت نیستند.

    سوم، بازگشت ایالات متحده به سیاست‌های زورگویانه، انتقام‌جویانه و قلدری که به‌وضوح در اظهارات ترامپ مشهود است؛ اظهاراتی که نشان‌دهنده فشار بر کشور‌های خلیج فارس برای پرداخت مبالغ بیشتر به آمریکا به‌دلیل «محافظت از آنها در برابر عراق و ایران در جنگ‌های ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳» است. چهارم، این اقدامات به‌طور واضح نشان می‌دهند که آمریکا به سمت انزوا و درون‌گرایی حرکت می‌کند؛ روندی که متحدان کنونی‌اش به‌خوبی آن را احساس می‌کنند. بعید نیست که ترامپ در جنگ اوکراین با روسیه، اوکراین را قربانی کند؛ به این معنا که از یک سو ارسال تسلیحات به اوکراین را متوقف کند و از سوی دیگر، در پرتو روابط روزافزون میان رؤسای‌جمهور دو کشور، پل‌هایی به سمت مسکو بنا کند.

    آیا تهدیدات ترامپ علیه ایران تنها بخشی از یک جنگ روانی برای سودآوری است؟

    برخی تحلیلگران تهدیدات ترامپ علیه ایران را در چارچوب یک جنگ روانی می‌بینند که هدف آن کسب پول از طریق روش‌های ذکر شده است. آیا واقعاً ترامپ خواهان آغاز جنگ با کشوری است که هیچ‌گونه جرمی مرتکب نشده و شورای امنیت هیچ قطعنامه‌ای علیه آن صادر نکرده است؟ در حالی که اسرائیل از نظارت بین‌المللی بر برنامه هسته‌ای خود سرباز می‌زند، به حملات ویرانگر در غزه ادامه می‌دهد و از ابزار‌هایی خارج از چارچوب قوانین بین‌المللی مانند گرسنگی دادن و محروم کردن از دارو استفاده می‌کند، ایران هیچ‌کدام از این اقدامات را انجام نداده است.

    برنامه هسته‌ای ایران همچنان تحت نظارت سازمان بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارد. حتی در ماه‌های اخیر، ایران خود هدف حملات گسترده اسرائیل و آمریکا قرار گرفت که به سامانه‌های پدافند هوایی‌اش حمله کردند و بخش بزرگی از سامانه موشکی اس-۳۰۰ روسی آن را نابود کردند؛ بدون اینکه از سوی نهاد‌های بین‌المللی محکوم شود. این وضعیت به اسرائیل جسارت بیشتری برای انجام حملات روزانه به غزه داده است.

    آیا منطقی است که مصونیت کامل به کسانی داده شود که مرتکب نسل‌کشی و نابودی گسترده می‌شوند؟ چگونه می‌توان از ویرانی‌های عظیم در غزه چشم‌پوشی کرد که ساختمان‌های این منطقه را به خرابه‌هایی تبدیل کرده است؛ خرابه‌هایی که تفاوت چندانی با ویرانی‌های ناشی از دو بمب اتمی که آمریکا هشتاد سال پیش بر هیروشیما و ناگاساکی انداخت، ندارند؟ برخی بر این باورند که در بلندمدت، شعار‌هایی مانند ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح‌های کشتار جمعی تنها فاقد ارزش عملی است؛ در حالی که کشور‌های غربی همچنان به رقابت برای صادر کردن سلاح‌های مرگبار خود به‌ویژه به رژیم اشغالگر ادامه می‌دهند.

    سلاح‌های موجود در کشور‌های عربی سال‌هاست که در نزاع عربی-اسرائیلی کارایی خود را از دست داده‌اند. آنچه از جریان امور برمی‌آید، نشان می‌دهد که اسرائیل به عنوان تصمیم‌گیرنده اصلی سیاسی و نظامی در منطقه عمل می‌کند؛ در حالی که کشور‌های بزرگ منطقه‌ای همچون مصر، ترکیه و ایران تحت فشار‌های دائمی قرار دارند تا از ایفای نقش مؤثر در زمینه امنیت سیاسی و نظامی خودداری کنند و اجازه حمایت از گروه‌های فلسطینی برای دفاع از خود را نیز نداشته باشند.

    بی‌تردید با پافشاری اسرائیل بر توسعه‌طلبی از یک سو و سیاست‌های آن در از بین بردن فلسطینی‌ها، به ویژه ساکنان غزه از سوی دیگر، این وضعیت نمی‌تواند برای همیشه ادامه یابد. حضور ترامپ در کاخ سفید به میزان قابل توجهی به تسهیل این روند کمک کرده است؛ اما نتوانسته مناقشه‌ای که بیش از سه چهارم قرن به طول انجامیده است را حل کند.

    منبع: فرارو به نقل از القدس العربی

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.