نخستوزیر اسرائیل هنگام دیدار با دونالد ترامپ در کاخ سفید در ۷ آوریل، چندین هدف داشت: او خواهان لغو تعرفه ۱۷ درصدی تازهای بود که بر کالاهای اسرائیلی وضع شده بود. همچنین امیدوار بود ترامپ را متقاعد کند که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، بهگونهای خطرناک در امور سوریه دخالت میکند. و در نهایت میخواست توضیح دهد که اکنون زمان مناسبی برای حمله به تأسیسات هستهای ایران است و دیپلماسی دیگر ثمری ندارد.
سایه زلنسکی رو سر بیبی
اما دیدار طبق برنامه پیش نرفت. گرچه به بدی تحقیر علنی ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در فوریه نبود، اما چندان هم بهتر از آن نبود. تعرفهها همچنان برقرار ماندند، ترامپ از رئیسجمهور ترکیه بهعنوان «دوست» خود تمجید کرد، و اعلام کرد که آمریکا از ۱۲ آوریل گفتوگوهای «مستقیم» با ایران را آغاز خواهد کرد. یک منبع اسرائیلی میگوید: «ترامپ به نتانیاهو هشدار داد که هیچ کاری نکند و اوضاع را به هم نریزد.»
این هشدار ضروری بود. اسرائیل در موضع تهاجمی قرار دارد. یک مقام امنیتی اسرائیل ادعا کرده: «ایران اکنون در وضعیت آسیبپذیری قرار دارد.» او اشاره میکند که نتانیاهو در گذشته برای صدور دستور حمله به تأسیسات هستهای ایران مردد بود، اما اکنون انگیزه کمتری برای خودداری از آن دارد – مگر بهخاطر ترامپ. با آنکه نخستوزیر اسرائیل در گذشته با برخی روسایجمهور آمریکا مخالفت علنی کرده و در داخل رژیم بر محبوبیت خود افزوده بود، اما مخالفت با ترامپ برایش بسیار دشوارتر است. به گفته یکی از دیپلماتهای اسرائیلی، «او سیاست خارجی اسرائیل را به ترامپ گره زده است.»
گفتوگوهای آمریکا و ایران قرار است در عمان، که پیشتر نیز میان این دو کشور میانجیگری کرده، آغاز شود. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، چند ساعت بعد این خبر را تأیید کرد. او نماینده ایران خواهد بود و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، ریاست هیئت آمریکایی را بر عهده خواهد داشت. با این حال، نحوه برگزاری مذاکرات هنوز مشخص نیست. ایران مذاکرات مستقیم را رد کرده است. عراقچی اعلام کرده که این دیدار در عمان بهصورت غیرمستقیم برگزار خواهد شد و انتقال پیامها از طریق عمانیها انجام خواهد شد، نه دیدار رو در رو
فوریت بیسابقه مذاکره
صرفنظر از شیوه مذاکرات، این گفتوگوها فوریتی بیسابقه دارند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در فوریه مدعی شد که ایران ۲۷۵ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد تولید کرده است و این که «زمان گریز» ایران اکنون تنها چند روز، یا در بهترین حالت چند هفته است. بدون رسیدن به توافق، به نظر میرسد که آمریکا یا اسرائیل (یا هر دو) تصمیم خواهند گرفت در اواخر سال جاری تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهند.
با این حال، هنوز بههیچوجه روشن نیست که هر دو طرف چه نوع توافقی میخواهند. از آمریکا شروع کنیم. مایک والتز، مشاور امنیت ملی، از توافقی حمایت میکند که تأسیسات هستهای ایران را برچیند. این همان دیدگاه نتانیاهو است؛ او خواستار توافقی شده که «مانند آنچه در لیبی انجام شد» باشد – کشوری که در سال ۲۰۰۳ با نابود کردن برنامه هستهای نوپای خود موافقت کرد.
انتخاب این واژگان، احتمالاً ایرانیها را نگران کرده است. آنها بهخوبی به یاد دارند که بعد از آن چه اتفاقی افتاد: معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، هشت سال بعد سرنگون شد. تهران مشتاق است که از چنین سناریویی دور بماند، و برنامه هستهای را به عنوان نوعی بیمهنامه میبیند. تهران شاید آماده باشد که فعالیت سانتریفیوژهای را به حال تعلیق درآورد، اما نابودی کامل آنها را نمیپذیرد.
دشمن آمریکا
خوشبختانه برای تهران، جهان ترامپ پر از دیدگاههای گوناگون است. استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ در امور خاورمیانه، در گفتوگویی با تاکر کارلسن – پادکستر پرنفوذ و حامی ترامپ – گفت که هدفش «برنامهای برای راستیآزمایی است تا هیچکس نگران ساخت سلاح نباشد.» این هدف واقعگرایانهتر است و به توافق برجام اصلی نزدیکتر است؛ توافقی که ذخایر اورانیوم ایران را محدود میکرد و بازرسیهای سختگیرانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برقرار کرده بود.
به نظر میرسد این دیدگاه مورد حمایت رئیسجمهور ایالات متحده نیز هست – و همچنین جمهوریخواهان انزواطلبی که خواهان توافق هستند تا از درگیری دیگری در خاورمیانه جلوگیری شود. تنها چند ساعت پیش از ورود نتانیاهو به کاخ سفید، کارلسن استدلال کرد که حمله نظامی، اقدامی خودکشیوار خواهد بود. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «هرکس از درگیری با ایران حمایت کند، نه متحد ایالات متحده، بلکه دشمن آن است».
امتیازات مورد نظر ایران
برای دستیابی به یک توافق محدود نیز آمریکا باید امتیازاتی بدهد. مشاوران ترامپ تا کنون اطلاعات اندکی درباره آنچه ممکن است حاضر به ارائهاش باشند، منتشر کردهاند. اما قطعاً تحریمهای نفتی ایران را برمیدارند، بهطوری که این کشور بتواند نفت خام خود را در بازار آزاد بفروشد، نه با تخفیف و از طریق واسطههای پنهانکار.
ایران همچنین خواهان تضمینهایی است که توافق جدید از توافق پیشین پایدارتر باشد. مقامات ایرانی امیدوارند این توافق در قالب معاهدهای با تصویب سنا باشد؛ اما مشخص نیست که ترامپ بتواند ۶۷ رأی لازم را در سنا کسب کند. یکی از سناتورهای جمهوریخواه میگوید: «همهچیز بستگی به شکل توافق دارد، و اینکه آیا میتوان بهطور همزمان عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان را هم بهدست آورد یا نه.»
زمان چندانی باقی نمانده است. وقتی از چند منبع آمریکایی، اسرائیلی و عرب پرسیده شد که فکر میکنند ترامپ تا چه مدت حاضر به ادامه مذاکرات خواهد بود، همه یک پاسخ دادند: چند ماه. این در حالی است که مذاکرات بر سر برجام دو سال طول کشید. زمانی که جان کری برای مذاکره به وین رفت، اغلب ارنست مونیز، وزیر انرژی وقت، نیز او را همراهی میکرد. مونیز که فیزیکدان هستهای است، در تعیین جزئیات فنی توافق نقش کلیدی داشت. اما دولت ترامپ فعلاً چنین متخصصانی ندارد.
عامل دیگری که زمان مذاکرات را محدود میکند، حضور نظامی در حال افزایش آمریکا در منطقه است. بمبافکنهای پنهانکار B-2 به یک پایگاه پیشرفته در اقیانوس هند منتقل شدهاند. یک ناو هواپیمابر دیگر نیز در راه است. هدف از این اقدامات، ارسال این پیام به ایران است که تهدید حمله، واقعی است. اما این سطح از استقرار نظامی، که در شرایط کاهش بودجه پنتاگون بسیار پرهزینه است، نمیتواند برای مدت طولانی حفظ شود. عقبنشینی زودهنگام ممکن است پیام اشتباهی مخابره کند: برای ایران نشانهای از فقدان اراده، و برای اسرائیلیها تشویقی برای اقدام مستقل.
چند مقام منطقهای میان این مذاکرات و گفتوگوهای ویتکاف با روسیه نیز شباهتهایی میبینند. وقتی این مذاکرات در میانه فوریه آغاز شد، ترامپ خوشبین بود که بتواند بهسرعت جنگ اوکراین را پایان دهد. اما تقریباً دو ماه بعد، روند مذاکرات به بنبست رسیده است: ولادیمیر پوتین – چنانکه انتظار میرفت – طرف مذاکره سرسختی از کار درآمد.
اکنون این خطر وجود دارد که روندی مشابه با ایران تکرار شود. تهران علاقهمند به طولانی کردن مذاکرات است. یک توافق شتابزده، احتمالاً توافقی بیکیفیت خواهد بود – چیزی که یکی از سفرای پیشین آمریکا در اسرائیل آن را «برجام لایت» مینامد. ایران در سالهای اخیر بر چرخه کامل تولید سوخت هستهای مسلط شده است. توافقی که اجازه دهد سانتریفیوژهای آن –حتی با پلمب آژانس بینالمللی انرژی اتمی- دستنخورده باقی بمانند، مدت زمان «گریز هستهای» ایران را به چند ماه خواهد رساند (در حالی که برجام این فاصله را به حدود یک سال رسانده بود). نتانیاهو احتمالاً امیدوار است که هنوز به اندازه کافی متحد در واشنگتن داشته باشد تا چنین توافقی را در صورت وقوع، به شکست بکشاند. دیدار این هفته او با ترامپ ممکن است مأیوسکننده بوده باشد. اما اگر گفتوگوهای آمریکا و ایران به شکست بینجامد، دیدار بعدی شاید بیشتر به مذاق او خوش بیاید.
منبع: اکوایران به نقل از اکونومیست
ثبت دیدگاه