ایران، اوکراین و غزه؛ ویتکاف می‌تواند یک پیروزی برای ترامپ به دست آورد؟
  • اردیبهشت 6, 1404 ساعت: ۱۲:۴۷
  • شناسه : 94441
    1
    حل هم‌زمان سه بحران برای هر کسی کاری دشوار خواهد بود، اما به‌ویژه برای کسی که کاملاً در عرصه دیپلماسی تازه‌کار است، چالشی عظیم به شمار می‌آید.
    پ
    پ

    نسخه‌ی دونالد ترامپ از پکس آمریکانا، ایده‌ای که بر اساس آن ایالات متحده از طریق اجبار می‌تواند نظم را در جهان برقرار کند، در حال حاضر در لحظه‌ای سرنوشت ساز قرار دارد که در اوکراین، غزه و ایران محسوس است.

    به گفته‌ی ویلیام برنز، رئیس پیشین سیا، این «یکی از آن لحظات الاستیک» در روابط بین‌الملل است که شاید تنها دو بار در هر قرن پیش آید که در آن آینده می‌تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد.

    به نوشته گاردین، هدف ایالات متحده این بوده که سه مجموعه‌ی مذاکرات همزمان و تعیین‌کننده‌ را کاملاً از هم جدا نگه دارد و تا حد ممکن نتیجه‌ آن‌ها را به تنهایی شکل دهد. این رویکرد مشابه مذاکرات تجاری است که در آن هدف این است که کشورهای درخواست‌کننده به صورت جداگانه به واشنگتن آمده و هدایایی در ازای دسترسی به بازارهای آمریکا ارائه دهند.

    3 ماموریت صلح و یک جنگ جهانی تجاری

    با توجه به فوریت موضوعات، دولت ممکن است احساس کرده باشد که انتخابی جز این ندارد، اما این که آیا آغاز سه ماموریت صلح با چنین اهمیتی و یک جنگ تجاری جهانی به طور همزمان، تصمیمی عاقلانه بوده است یا نه، موضوعی قابل بحث است.

    درست است که هر یک از سه درگیری دلایل، زمینه‌ها و دینامیک‌های خاص خود را دارند، اما آن‌ها از آنچه که در ابتدا به نظر می‌رسید، در حال پیچیده‌تر شدن هستند، بخشی به این دلیل که مقاومت زیادی در اروپا و سایر نقاط جهان در برابر نظم جهانی‌ای که دونالد ترامپ در نظر دارد و روش‌های انتخابی او ایجاد شده است.

    در دیپلماسی هیچ چیزی به طور کامل ایزوله نیست – همه چیز به هم پیوسته است، به ویژه از آنجا که یک رشته‌ی مشترک بین سه مذاکره وجود دارد و آن توسعه‌دهنده املاک، استیون ویتکاف، دوست نزدیک ترامپ است که مذاکرات ایالات متحده در هر سه مورد را رهبری می‌کند و از مسکو به مسقط در حال رفت‌وآمد است.

    حل هم‌زمان این سه بحران، برای هر کسی کاری بسیار دشوار خواهد بود، اما برای فردی کاملاً تازه‌وارد به عرصه دیپلماسی –  و با توجه به برخی اظهاراتش، ظاهراً به همان اندازه با تاریخ نیز ناآشناست — این وظیفه به‌مراتب دشوارتر است.

    با این حال، ویتکاف نقاط قوتی نیز دارد، مهم‌ترین آن‌ها این است که مورد اعتماد ترامپ است. او ذهن رئیس‌جمهور را به‌خوبی می‌شناسد و می‌داند کدام گفته‌ها را باید جدی گرفت. او وفادار است، آن‌قدر که خود اعتراف کرده در نیویورک آن‌چنان شیفته ترامپ بوده که می‌خواسته جای او باشد. او هیچ دستور کار شخصی‌ای ندارد جز اجرای خواست‌های رئیس‌جمهور.

    اما در عین حال، او به شدت تحت فشار است و مسائلی در زمینه شایستگی و توانایی وجود دارد. دیپلمات‌ها از کاهش شدید بودجه وزارت خارجه آمریکا شوکه شده‌اند و همچنان فقدان نیروهای کارآزموده احساس می‌شود. ویتکاف به‌سادگی فاقد آن حافظه نهادی‌ای است که همتایانش در مورد ایران، اسرائیل و روسیه در اختیار دارند. برای نمونه، بیشتر اعضای تیم مذاکره‌کننده ایرانی به رهبری وزیر خارجه، عباس عراقچی، از کهنه‌کاران مذاکرات سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ هستند که به توافق هسته‌ای اولیه منتهی شد.

    یوری اوشاکوف، مشاور ارشد سیاست خارجی ولادیمیر پوتین که در نخستین مذاکرات روسیه و آمریکا در سال جاری در عربستان حضور داشت، ده سال به عنوان سفیر روسیه در ایالات متحده خدمت کرده است. او همراه با کیریل دیمیتریف، رئیس صندوق سرمایه‌گذاری دولتی روسیه در ۲ آوریل به آمریکا سفر کرد.

    در خصوص مسئله غزه، بنیامین نتانیاهو از زمان انتصابش به عنوان سفیر اسرائیل در سازمان ملل در سال ۱۹۸۴، عملاً در متن منازعه فلسطین زیسته است.

    ریچارد نفیو، مذاکره‌کننده پیشین آمریکا در پرونده ایران، می‌گوید کاهش بودجه وزارت خارجه باعث شده ایالات متحده «در آستانه از دست دادن یک نسل از کارشناسان» قرار بگیرد. او می‌افزاید: «این چیزی فراتر از یک تراژدی است. این یک ضربه ویرانگر به امنیت ملی است با بیرون راندن این افراد از دستگاه. باید بپذیریم که این خسارت ممکن است دائمی باشد.»

    یکی از دیپلمات‌های اروپایی با طعنه می‌گوید: «انگار ویتکاف می‌خواهد هم‌زمان در سه صفحه شطرنج با استادان بزرگ شطرنج، شطرنج سه‌بعدی بازی کند، در حالی که خودش تا حالا این بازی را امتحان نکرده است.»

    به‌صراحت باید گفت ویتکاف می‌داند که باید یک دستاورد دیپلماتیک برای رئیس‌جمهور بی‌صبرش به دست آورد. اما هرچه این سه بحران بیشتر ادامه پیدا کنند، بیشتر در هم تنیده می‌شوند و اعتبار ترامپ بیشتر زیر سؤال می‌رود. طبق نظرسنجی رویترز/ایپسوس که در همین ماه منتشر شد، ۵۹ درصد آمریکایی‌ها معتقدند ترامپ باعث از دست رفتن اعتبار جهانی کشورشان شده است.

    خطر برای ترامپ این است که تصمیم برای پرداختن هم‌زمان به این مسائل گسترده، نه نشانی از قدرت آمریکا بلکه نمایانگر عکس آن باشد – یعنی فرسایش آشکار یک ابرقدرت.

    در تلاش برای رسیدن به توافقی با ایران ظرف دو ماه، ترامپ برخلاف تمام مذاکرات هسته‌ای پیشین با تهران، حضور و منافع پیچیده اروپا را از اتاق مذاکره بیرون گذاشته است.

    ایران

    در مورد ایران، ویتکاف هیچ دستور کاری فراتر از جلوگیری عبور از آستانه گریز هسته ای مطرح نکرده است. این موضوع اسرائیل را نگران کرده و در سطحی کمتر نیز اروپا را. آن‌ها معتقدند تمایل ایران به لغو تحریم‌ها فرصتی نادر برای گرفتن امتیازاتی از تهران است. در همین راستا، ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، و دیوید بارنیا، رئیس موساد، جمعه گذشته در پاریس با ویتکاف دیدار کردند تا او را متقاعد کنند که وقتی فردای آن روز در رم با تیم مذاکره‌کننده ایران ملاقات می‌کند، خواستار برچیدن برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران شود.

    ویتکاف این درخواست را رد کرد، و در میان اظهارات متناقض فراوان، دولت آمریکا دوباره بر این موضع پافشاری کرده که ایران باید اورانیوم غنی‌شده مورد نیاز برای برنامه هسته‌ای غیرنظامی‌اش را وارد کند، نه اینکه آن را در داخل کشور غنی‌سازی کند.

    روسیه، در نشانه‌ای از اعتماد ترامپ، ممکن است بار دیگر محل نگهداری ذخایر اورانیوم با غنای بالا‌ی ایران شود، همان‌گونه که پس از توافق ۲۰۱۵ نیز چنین نقشی داشت.

    اسرائیل همچنین نسبت به بزرگ کردن نقش روسیه از سوی ترامپ محتاط است. اندیشکده اسرائیلی INSS این هفته گزارشی منتشر کرد که در آن آمده روسیه برای یافتن متحدان ضدغربی در جنوب جهانی و کمک به جنگ اوکراین، نه تنها به ایران، بلکه از حماس نیز حمایت سیاسی فرصت‌طلبانه نشان داده است. اسرائیل همچنین نسبت به حفظ نقش روسیه در سوریه احساس نگرانی خواهد کرد.

    اما اگر ترامپ با رویکردش در قبال ایران، نتانیاهو را ناخشنود کرده باشد، در موضوع غزه تمام خواسته‌های او را برآورده کرده تا رضایتش را حفظ کند.

    در ابتدا، ویتکاف بابت موضع سرسختانه‌اش در نخستین دیدار با نتانیاهو در ماه ژانویه مورد تحسین فراوان قرار گرفت. ادعا شد که ویتکاف از نخست وزیر اسرائیل خواسته که در روز شنبه، برخلاف شریعت یهود، با او دیدار کند و او را وادار کرد با آتش‌بس موافقت کند – چراغ سبزی که ماه‌ها بود از دادن آن به تیم جو بایدن خودداری کرده بود.

    در نتیجه، وقتی ترامپ در ۱۹ ژانویه وارد کاخ سفید شد، با افتخار اعلام کرد: «توافق آتش‌بس بی‌نظیر تنها به‌واسطه پیروزی تاریخی ما در ماه نوامبر ممکن شد، چرا که این پیروزی به تمام جهان نشان داد که دولت من به دنبال صلح خواهد بود و برای تضمین امنیت همه آمریکایی‌ها و متحدان‌مان وارد مذاکره خواهد شد.»

    اما همان‌طور که بسیاری در منطقه پیش‌بینی کرده بودند، نتانیاهو بهانه‌ای پیدا کرد تا گفت‌وگوها درباره فاز دوم توافق آتش‌بس – یعنی آزادی باقی‌مانده گروگان‌ها در غزه در ازای توقف دائمی جنگ – را آغاز نکند.

    ویتکاف تلاش کرد با ارائه راه‌حل‌های میانه، آتش‌بس را تمدید کند، اما نتانیاهو آن‌ها را رد کرد و در ۱۹ مارس حمله به حماس را از سر گرفت. فرستاده آمریکایی در واکنش به این اقدام اسرائیل تنها گفت که این تصمیم «از برخی جنبه‌ها تأسف‌برانگیز است، اما در عین حال می‌توان گفت اجتناب‌ناپذیر بود.»

    اکنون، خودداری ترامپ از اعمال هرگونه فشار بر اسرائیل برای لغو ممنوعیت شش‌هفته‌ای ورود کمک‌های بشردوستانه به غزه، به نقطه‌محوری اختلاف اروپا با ترامپ تبدیل شده است. در پنجاهمین روز این ممنوعیت در هفته جاری، فرانسه، آلمان و بریتانیا بیانیه‌ای شدیداللحن صادر کردند و محروم‌کردن مردم از کمک‌ها را «غیرقابل تحمل» خواندند.

    امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، خواستار به‌رسمیت‌شناختن هماهنگ دولت فلسطین از سوی اروپا شده و عربستان سعودی نیز اصرار دارد که آمریکا به هیچ وجه اقدام نظامی ادعایی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران نکند.

    در مقابل، ویتکاف درباره سرنوشت غزه و فروپاشی آتش‌بس «بی‌نظیر» هیچ موضعی اتخاذ نکرده است.

    تعامل با پوتین

    اما اگر دیپلمات‌های اروپایی گمان می‌کنند ویتکاف در مواجهه با نتانیاهو ساده‌لوحانه عمل کرده، این نگاه در برابر میزان بی‌اعتباری‌ که برای رفتار او با پوتین قائل هستند، ناچیز است.

    بخشی از این خشم ناشی از این است که اروپایی‌ها تصور می‌کردند پس از مشاجره علنی ولودیمیر زلنسکی با ترامپ در دفتر بیضی، موفق شده‌اند جایگاه اوکراین را در واشنگتن ترمیم کنند؛ به‌ویژه با قانع کردن کی‌یف به پذیرش طرح آتش‌بسی که آمریکا برای اولین بار در ۱۱ مارس پیشنهاد داده بود.

    در گفت‌وگوهایی که هفته گذشته در پاریس بین مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، و رهبران اروپایی انجام شد، اروپا این فرصت را یافت که صریحاً اعلام کند این پوتین است که در راه توافق آتش‌بس کارشکنی می‌کند.

    اما به‌جای اینکه ویتکاف فشار متقابلی برای پذیرش آتش‌بس بر روسیه وارد کند، راهبردش را تغییر داد. به گفته برونو ترتره، پژوهشگر مؤسسه مونتنی، ویتکاف «اکنون پیش از آنکه مذاکرات پس از آتش‌بس آغاز شود، طرح نهایی صلحی ارائه کرده که بسیار به نفع متجاوز است.»

    هیچ دولتی در اروپا تاکنون طرح یک‌جانبه ترامپ را به‌صورت علنی مورد انتقاد قرار نداده است، چرا که در شرایطی که ابزارهای فشار اروپا محدود است، ضرورت فوری آن است که جلوی اجرای تهدید ترامپ برای کناره‌گیری از مذاکرات گرفته شود. دست‌کم، اروپا استدلال خواهد کرد که اگر ترامپ خواهان بهره‌برداری از منابع اوکراین است، باید از نیروی اروپایی‌ای که برای نظارت بر آتش‌بس مستقر خواهند شد حمایت کند – مسئله‌ای که در طرح صلح آمریکا تنها به‌طور سطحی به آن اشاره شده است.

    رادوسواف سیکورسکی، وزیر خارجه لهستان، در سخنرانی خود در پارلمان این کشور در روز چهارشنبه، بر ضرورت تضمین‌های امنیتی تأکید کرد. او گفت: «هر توافقی با کرملین، تنها زمانی دوام خواهد داشت که نخبگان روسیه از پیامدهای نقض آن بیم داشته باشند.»

    فیونا هیل، مشاور سابق ترامپ، در کتابی جدید گفته است ترامپ کاملاً روشن کرده که معتقد است اوکراین «باید بخشی از روسیه باشد».

    اما از یک منظر، به گفته فیونا هیل از مؤسسه بروکینگز و کارشناس مسائل روسیه در دولت نخست ترامپ، ترامپ و پوتین شاید از جزئیات توافق بر سر اوکراین فراتر رفته‌اند و اکنون تمرکزشان بر طرحی بزرگ‌تر برای بازسازی روابط آمریکا و روسیه است.

    چنین مرحله‌ای، دوران تبانی ابرقدرت‌ها خواهد بود، نه رقابت میان آن‌ها؛ دورانی که در آن غزه، ایران و اوکراین به عرصه‌هایی برای سودجویی مشترک آمریکا و روسیه تبدیل می‌شوند.

    ترامپ در تروث سوشال و در اشاره به گفت‌وگویی تلفنی با پوتین در ماه فوریه نوشت: «ما هر دو درباره تاریخ پرافتخار ملت‌هایمان تأمل کردیم و یادآور شدیم که در جنگ جهانی دوم چه همکاری موفقی داشتیم… درباره قدرت‌های ملت‌هایمان صحبت کردیم و این‌که روزی چه سود بزرگی می‌توانیم از همکاری با یکدیگر ببریم.»

    ویتکاف نیز درباره شکل احتمالی این همکاری‌ها صحبت کرده است: «کریدورهای دریایی مشترک، شاید صادرات گاز مایع به اروپا به‌صورت مشترک، شاید همکاری در زمینه هوش مصنوعی… چه کسی دوست ندارد جهانی این‌چنین را ببیند؟»

    منبع: اکوایران

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.