الجزیره در گزارشی با اشاره به این موضوع آورده است: «تا به امروز تعداد حملات میان طرفین در حال افزایش است که نشان دهنده افزایش این احتمال است که ما در آستانه یک جنگ واقعی بین طرفین قرار داریم.»
از سوی دیگر، جنگ اظهارات که همزمان با آغاز درگیری ها آغاز شده نیز شدت گرفته و به تهدیدهای مستقیم «هرتسی هالیوی» رئيس ستاد ارتش اسرائیل مبنی بر نزدیکی کابینه این رژیم به نقطه تصمیم گیری درباره این جنگ رسیده است و علاوه بر این ایتامار بن گویر وزیر امنیت اسرائیل هم پیش از آن نسبت به سوزاندن لبنان تهدید کرده بود.
ارتش اسرائیل به دلیل تجهیزات و بودجه ای که اساسا آمریکایی است در کنار اهتمام آنها به توسعه فناوری یکی از قدرتمندترین ارتش های جهان به شمار می رود و از این جنبه قطعا بر حزب الله لبنان برتری دارد اما در مقابل، این حزب از جنبه نظامی یکی از قوی ترین نیروهای مسلح نامنظم در جهان است. سوال این است که اگر دو نیرو با این تفاوت ها و نابرابری ها در میدان نبرد به هم برسند، چه اتفاقی می افتد؟
ممکن است فکر کنید که تفاوت تجهیزات به تنهایی برای تعیین برنده کافی است اما حقیقت بسیار دور از آن است. جنگ لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی، برای نشان دادن اشتباه بودن این ایده کافی بود. می توانید این موضوع را در تحلیل «بواز گانور» کارشناس امنیتی اسرائیل ملاحظه کنید که گفت: «حزب الله تنها در ۳۴ روز جنگ نامتقارن علیه اسرائیل، انعطاف سازمانی، قدرت بقا و استفاده از انواع و اشکال و نوآورانه ای از قدرت آتشین را نشان داد.»
حتی برخی از کارشناسان این حوزه نظیر «فرانک هافمن» محقق دفاعی آمریکایی بر این باور است: «حزب الله ثابت کرده است که جناح های نامنظم قادر به «بررسی و تشخيص نقاط ضعف ارتش های دارای سبك غربی و ابداع اقدامات متقابل مناسب» هستند. دلیل آن تنها قدرت نظامی نبوده است بلکه موضوعی است که متخصصان آن را نوع متفاوتی از جنگ برمی شمارند که حزب الله بهترین نمونه کاربردی آن است و به آنها «جنگ های ترکیبی» گفته می شود.
چنین ویژگی هایی را می توان نقطه قوت حزب الله برشمرد که در توانایی برای سازگاری و انطباق نمود می یابد؛ به طوری که ساختار نیروهای آن، این حزب را قادر می سازد که به سرعت با شرایط متغیر، خود را وفق دهند و در صورت نیاز، از انواع و اشکال جنگ و نه براساس تشکیلات نیروهای منظم استفاده کنند و در عین حال، یگان های آموزش دیده ای با انضباط متوسط وجود دارند که به حد یک گردان با ساختار فرماندهی و کنترل متمرکز مشابه ساختارهای ارتش های منظم می رسند؛ موضوعی که برای هماهنگی استراتژی جنگ ترکیبی ضروری است.
به اینها باید قدرت پهپادی حزب الله را نیز اضافه کرد. هرچند ارتش اسرائیل از سیستم هایی برای رهگیری پهپادهای پرتاب شده از جنوب لبنان رونمایی کرده، اما این پهپادها بارها توانسته اند از حریم هوایی اسرائیل عبور کنند و همین موضوع ارتش اسرائیل را به جستجوی راه های دیگری برای مقابله با این پهپادها واداشته است.
در توضیح آن باید گفت که اسرائیل حتی در صورت عدم ورود به درگیری علیه حزب لله همچنان از استفاده این حزب از یکی از مهمترین ادوات این نوع جنگ ها یعنی همان پهپادها رنج خواهد برد زیرا پهپادها پتانسیل های مثال زدنی را از خود در خصوص پایش و شناسایی با دقت بالا نشان داده اند و می توانند با دقت و قدرت بسیار بالا تا مدت های نسبتا طولانی بر فراز یک منطقه معلق بمانند و اطلاعاتی را در زمان مناسب بدون به مخاطره انداختن جان انسان ها جمع آوری کنند چرا که در جنگ های ترکیبی، اطلاعات دقیق نقشی تعیین کننده دارد و نیروهای نامنظم تنها در چارچوب اطلاعات تایید شده و دقیق اقدام به برپایی کمین می کنند.
علاوه بر این ها، پهپادهای حزب الله با ویژگی های انطاف پذیرانه این نوع جنگ سازگاری کامل دارند و می توانند در زمینه های مختلف از حمله گرفته تا دفاع و حمل مواد منفجره به کار گرفته شوند.
واین در حالی است که ما هنوز درباره تاثیر روانی این پهپادها چیزی نگفته ایم؛ حضور آنها در آسمان، تاثیر وحشتناکی را در روحیه سربازان روی زمین دارد و این یکی از نکاتی است که دنبال کنندگان جنگ ترکیبی برای ایجاد حالت عدم اطمینان و رعب دائمی بر آن اصرار دارند.
به اینها باید موضوع موشک های ضد تانک ارزان را نیز اضافه کرد؛ جایی که حزب الله در جنگ لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی بیش از هزار موشک ضد تانک شلیک کرد و به دلیل آن نزدیک به ۴۵ درصد از تانک ها و خودروهای زرهی اسرائیل متحمل خسارت شدند و همین موضوع مرحله جدیدی از انواع درگیری با تانک ها در این منطقه را علیه دولت اشغالگر رقم زده است که اساسا در نبرد تانک ها برتری داشته است.
با این حال هنوز درباره زرادخانه موشک های حزب الله سخنی نگفته ایم؛ جایی که براوردها حاکی از آن است که این حزب بین ۱۲۰ تا ۲۰۰ هزار موشک با بردها و پتانسیل های مختلف دارد اما موضوع مهم در این زمینه این است که این زرادخانه شامل صدها موشک دقیق با قدرت تخریبی بسیار بالایی می شود که می توانند اهداف دقیق را در داخل اسرائیل وبویژه مراکز زیرساخت های نظامی اصلی را هدف قرار دهد و در اینجا اشغالگران مجبور خواهند شد در صورت وقوع چنین جنگی، سامانه های دفاعی خود را ارتقا دهند.
حزب الله در حال حاضر روی افزودن سیستم های هدایت به موشک های غیرهدایت شونده ای کار می کند که دهها هزار قطعه از آن را به منظور تبدیل آنها به موشک های دقیق در اختیار دارد و همین موضوع، پیشرفت در زرادخانه حزب الله را نشان می دهد و آن را به عنوان یک نیروی نامنظمی که دارای روش های رزمی در حیطه جنگ های نامنظم و سلاح دقیق پیشرفته است، تقویت می کند.
«کارل فون کلاوزویتز» در کتابش «درباره جنگ» می نویسد: «هر عصر نوع جنگ خاص خود را با شرایط و پیش فرض های خاص خود دارد.» برخی از تحلیلگران بر این باروند که این موضوع فقط به حزب الله ختم نمی شود زیرا به نظر می رسد استراتژی ترکیبی در حال تبدیل شدن به یک شکل اساسی از جنگ است به عنوان مثال می بینید که کشورهایی مثل روسیه در حال حاضر از این سبک جنگ استفاده می کنند.
نزدیک به بیست سال است که حزب الله الگویی از جنگ منعطف بوده است و اعتقاد بر این است که اکنون پیشرفته تر هم شده است و نیروهایش توانسته اند تاکتیک های نامنظم دقیق تری را ایجاد کنند و این دقیقا همان چیزی است که اسرائیلی ها را نگران می کند. به خصوص که آنها به هیچ یک از اهداف مورد نظر خود در غزه دست نیافته اند. حالا چه رسد به اینکه گرفتار یک درگیری نظامی ترکیبی شوند و جبهه جنگی شدیدتری علیه آنها گشوده شود.
منبع: شفقنا به نقل از الجزیره
ثبت دیدگاه